1. 'I don't think so!' she replied tartly.
[ترجمه گوگل]"من اینطور فکر نمی کنم!" او با تیز پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم! به تندی جواب داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم! به تندی جواب داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. 'Too late!' said my mother tartly.
[ترجمه گوگل]'خیلی دیر!' با لحن تند گفت مادرم
[ترجمه ترگمان]دی گه دیر شده! مادرم به تندی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دی گه دیر شده! مادرم به تندی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She finished by tartly pointing out that he owed her some money.
[ترجمه گوگل]او با اشاره به این که او مقداری پول به او بدهکار است، پایان داد
[ترجمه ترگمان]او با لحن تندی گفت که به او پول بدهکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با لحن تندی گفت که به او پول بدهکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His wife pointed out tartly that none of them were exactly starving.
[ترجمه گوگل]همسرش با دقت اشاره کرد که هیچ یک از آنها دقیقاً گرسنه نیستند
[ترجمه ترگمان]همسرش به تندی گفت که هیچ کدام از آن ها واقعا گرسنه نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همسرش به تندی گفت که هیچ کدام از آن ها واقعا گرسنه نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She finished tartly pointing out that he owed her some money.
[ترجمه گوگل]او با دقت تمام به او اشاره کرد که او مقداری پول به او بدهکار است
[ترجمه ترگمان]به تندی گفت که به او پول بدهکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به تندی گفت که به او پول بدهکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Never mind your immortal soul,'she said tartly.
[ترجمه گوگل]به روح جاودانه ات اهمیت نده
[ترجمه ترگمان]به تندی گفت: به روح immortal اهمیت نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به تندی گفت: به روح immortal اهمیت نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Kay said tartly, " And you're more Yankee than Italian.
[ترجمه گوگل]کی با تند گفت: «و تو بیشتر یانکی هستی تا ایتالیایی
[ترجمه ترگمان]با لحن تندی گفت: و تو از ایتالیایی بیشتر یانکی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با لحن تندی گفت: و تو از ایتالیایی بیشتر یانکی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. "There are other patients on the ward, Lovell," the staff nurse reminded her tartly.
[ترجمه گوگل]پرستار پرسنل با تند تند به او یادآوری کرد: «لاول، بیماران دیگری نیز در بخش هستند
[ترجمه ترگمان]پرستار کارکنان به تندی به او یادآوری کرد: \"لوول در این بخش بیماران دیگری هم وجود دارند؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پرستار کارکنان به تندی به او یادآوری کرد: \"لوول در این بخش بیماران دیگری هم وجود دارند؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. 'You don't seem to appreciate the situation, ' she said tartly.
[ترجمه گوگل]او با لحن تند گفت: "به نظر نمی رسد شما از این وضعیت قدردانی کنید "
[ترجمه ترگمان]به تندی گفت: به نظر نمی رسید از این وضعیت راضی باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به تندی گفت: به نظر نمی رسید از این وضعیت راضی باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید