tarragon

/ˈtærəɡən//ˈtærəɡən/

معنی: ترخون
معانی دیگر: (گیاه شناسی) ترخون (artemisia dracunculus)، ترخون سبزی خوراکی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an aromatic herb with fragrant leaves used for seasoning.

جمله های نمونه

1. Mix with the finely chopped shallots, tarragon and parsley.
[ترجمه گوگل]با موسیر ریز خرد شده، ترخون و جعفری مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]با the خرد شده خرد شده، tarragon و جعفری مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stir in tomato paste and tarragon.
[ترجمه گوگل]رب گوجه فرنگی و ترخون را هم بزنید
[ترجمه ترگمان]خمیر گوجه فرنگی را بریزید و هم بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Simmer 2 minutes or until thickened. Stir in tarragon, parsley, chicken, corn and leeks.
[ترجمه گوگل]2 دقیقه یا تا زمانی که غلیظ شود بجوشانید ترخون، جعفری، مرغ، ذرت و تره فرنگی را هم بزنید
[ترجمه ترگمان]simmer ۲ دقیقه یا تا زمانی که کلفت شود در tarragon، جعفری، مرغ، ذرت و leeks به هم بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Add the tarragon from inside the birds to the juices in the roasting pan and deglaze with a little vermouth.
[ترجمه گوگل]ترخون را از داخل پرندگان به آب داخل ماهیتابه اضافه کنید و با کمی ورموت لعاب دهید
[ترجمه ترگمان]the را از داخل پرندگان به the در ماهی تابه سرخ و deglaze با کمی vermouth اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stir in tomato paste and tarragon. Add wine and brandy and simmer for minutes to reduce.
[ترجمه گوگل]رب گوجه فرنگی و ترخون را هم بزنید شراب و براندی را اضافه کنید و چند دقیقه بجوشانید تا کم شود
[ترجمه ترگمان]خمیر گوجه فرنگی را بریزید و هم بزنید شراب و کنیاک اضافه کنید و به مدت چند دقیقه بجوشانید تا کاهش پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Stir in tarragon, parsley, chicken, corn and leeks.
[ترجمه گوگل]ترخون، جعفری، مرغ، ذرت و تره فرنگی را هم بزنید
[ترجمه ترگمان]در tarragon، جعفری، مرغ، ذرت و leeks به هم بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Juniper berries mix nicely with peppercorns, bay leaves, tarragon, allspice, and fennel.
[ترجمه گوگل]توت های عرعر به خوبی با دانه های فلفل، برگ بو، ترخون، فلفل دلمه ای و رازیانه مخلوط می شوند
[ترجمه ترگمان]انواع تمشک و سبزی و سبزی و سبزی و سبزی و سبزی را با آن مخلوط می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Scented by infusion with wild tarragon, like no other sorbet I have ever tasted, a mere thimbleful did the trick.
[ترجمه گوگل]با عطر دم کرده ترخون وحشی، مانند هیچ شربت دیگری که من تا به حال چشیده‌ام، یک انگشتانه ساده این کار را انجام داد
[ترجمه ترگمان]با تزریق tarragon از tarragon وحشی مانند عصاره دیگری که تا به حال چشیده بودم، فقط یک جرعه این کار را کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tarragon: Another strongly aromatic herb, tarragon has a hint of licorice and a subtle tang.
[ترجمه گوگل]ترخون: یکی دیگر از گیاهان بسیار معطر، ترخون دارای رایحه ای از شیرین بیان و طعمی لطیف است
[ترجمه ترگمان]یک گیاه خوشبو کننده دیگر، tarragon نوعی شیرین بیان و یک بوی تند دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Add the sweet potatoes, water or stock, tarragon sprigs and orange zest, and bring to a simmer.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی شیرین، آب یا استاک، شاخه های ترخون و پوست پرتقال را اضافه کنید و بگذارید بجوشد
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی شیرین، آب یا بورس، tarragon و تراشه پوست پرتقال را اضافه کنید و کمی آرام بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A pumpkin arancini with ricotta and tarragon oil was a fresh take on the traditional deep-fried Sicilian rice balls.
[ترجمه گوگل]آرانچینی کدو تنبل با روغن ریکوتا و ترخون برداشت تازه ای از توپ های برنج سیسیلی سرخ شده سنتی بود
[ترجمه ترگمان]یک کدوتنبل کدو همراه با روغن زیتون و روغن زیتون به صورت تازه بر روی برنج deep سیسیلی سرخ شده قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Place tarragon and trout in cream sauce for about 2 minutes to let it imbrue in the cream sauce.
[ترجمه گوگل]ترخون و قزل آلا را حدود 2 دقیقه در سس خامه ای قرار دهید تا به سس خامه آغشته شود
[ترجمه ترگمان]برای مدت ۲ دقیقه tarragon و قزل آلا را به مدت ۲ دقیقه در سس خامه قرار دهید تا در سس کرمی روشن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Combine the oil, salt and tarragon; drizzle over vegetables and toss to coat.
[ترجمه گوگل]روغن، نمک و ترخون را با هم ترکیب کنید روی سبزیجات بپاشید و روی آن را بپوشانید
[ترجمه ترگمان]روغن، نمک و نمک را ترکیب کنید؛ باران بر روی سبزیجات بارید و به طرف پالتو پرتاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Salami, spanish onion, white beans, apple, tarragon dressing.
[ترجمه گوگل]سالامی، پیاز اسپانیایی، لوبیا سفید، سیب، سس ترخون
[ترجمه ترگمان]سوسیس، پیاز اسپانیایی، لوبیا سفید، سیب و tarragon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترخون (اسم)
tarragon

انگلیسی به انگلیسی

• type of plant; leaves of this plant used for flavoring

پیشنهاد کاربران

tarragon = ترخون
tarragon
اسامی سبزیجات به انگلیسی:
asparagus = مارچوبه
bell pepper ( American ) / pepper ( British ) / sweet pepper ( both Am & Br ) = فلفل دلمه ای 🫑
chilli ( British ) / chili ( American ) = فلفل تند 🌶 ( که یا قرمز است یا سبز ولی تند است )
...
[مشاهده متن کامل]

cabbage = کلم
broccoli = کلم بروکلی 🥦
cauliflower = گل کلم
Brussels sprouts = کلم بروکسل، کلم فندقی
celery = کرفس
lettuce = کاهو 🥬
leek = تره فرنگی
chives = تره
basil = ریحان
dill = شوید
cress = شاهی، ترتیزک
coriander = گشنیز
mushroom = قارچ
onion = پیاز 🧅
spring onion ( British ) / scallion ( American ) / green onion ( American ) = پیازچه
garlic = سیر 🧄
shallot = نوعی پیاز کوچک
pea = نخود فرنگی
pumpkin = کدو تنبل 🎃
spinach = اسفناج
thyme = آویشن
fennel = رازیانه، بادیان
parsley = جعفری
mint = نعنا
green bean ( British ) / French bean ( British ) / runner bean / string bean = لوبیا سبز
turnip = شلغم
oregano = پونه کوهی
sage = مریم گلی
radish = تربچه
tarragon = ترخون
beetroot ( British ) / beet ( American ) = چغندر
zucchini ( American ) / courgette ( British ) = کدو سبز
okra = بامیه ( نوعی گیاه )
eggplant ( American ) / aubergine ( British ) = بادنجان 🍆
sweet potato = سیب زمینی شیرین
yam = سیب زمینی هندی
corn on the cob = بلال کامل 🌽
parsnip = هویج وحشی
broad bean ( British ) / fava bean ( American ) = باقلا

ترخون

بپرس