معنی: علف، وزن خالص، ویسیای صحرایی، ماشکمعانی دیگر: (گیاه شناسی) ماش، ماشک (vetch - vicia sativa هم می گویند)، (وزن ظرف یا جعبه یا وسیله ی نقلیه که برای تعیین وزن کالا از وزن کل کم می کنند) وزن ظرف، وزن خشکه، پوش وزن، کاهش بابت وزن ظرف، کاهش پوش وزن (از وزن کل)، (قدیمی) زمان گذشته و اسم مفعول: tear، وزن خالص بدون احتساب وزن ظروف، وزن خالص چیزیرااحتساب کردن
• (1)تعریف: any of various climbing, twining plants related to legumes and cultivated as forage or for their edible seeds; vetch.
• (2)تعریف: the seeds of this plant.
• (3)تعریف: a harmful weed or grass mentioned in the Bible as growing in the grain fields.
اسم ( noun )
• (1)تعریف: the weight of a carrier, container, or wrapper deducted from the gross weight of goods to determine the net weight of the contents.
• (2)تعریف: the deduction made from the gross weight to allow for this.
• (3)تعریف: a counterbalance used in chemical analysis to balance the weight of a container.
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: tares, taring, tared
• : تعریف: to determine, note, or make an allowance for the weight of (a carrier or container of goods).
جمله های نمونه
1. Apparently Mr Tares retired at the end of last week.
[ترجمه ترجمه ی maha] انگار آقای تارس در اواخر هفته گذشته بازنشسته شده بود
|
[ترجمه گوگل]ظاهرا آقای تارس در پایان هفته گذشته بازنشسته شد [ترجمه ترگمان]ظاهرا آقای tares در اواخر هفته گذشته بازنشسته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Apparently Mr Tares retired at the end of last week. Easter eggs in all the windows now, expensive.
[ترجمه گوگل]ظاهرا آقای تارس در پایان هفته گذشته بازنشسته شد تخم مرغ عید پاک در تمام پنجره ها در حال حاضر، گران است [ترجمه ترگمان]ظاهرا آقای tares در آخر هفته بازنشسته شده در تمام پنجره ها تخم مرغ های عید پاک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Increasing tare without restricting routes a fundamental error.
[ترجمه گوگل]افزایش وزن بدون محدودیت مسیرها یک خطای اساسی است [ترجمه ترگمان]افزایش tare بدون محدود کردن مسیرها یک خطای اساسی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They weighed 57 tons each, tare.
[ترجمه گوگل]وزن آنها 57 تن بود [ترجمه ترگمان]آن ها هر کدام ۵۷ تن وزن داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Net or Tare weight: Weight of goods without the packaging or container.
[ترجمه گوگل]وزن خالص یا وزن خالص: وزن کالا بدون بسته بندی یا ظرف [ترجمه ترگمان]وزن خالص و یا tare: وزن کالا بدون بسته بندی و یا ظرف [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Net Weight: the gross weight less tare.
[ترجمه مجتبی] وزن خالص : وزن ناخالص منهای ظرف
|
[ترجمه گوگل]وزن خالص: وزن ناخالص کمتر از وزن خالص [ترجمه ترگمان]وزن خالص: وزن ناخالص کم تر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Weight: including tare weight and net weight.
[ترجمه گوگل]وزن: شامل وزن خالص و وزن خالص [ترجمه ترگمان]وزن: شامل وزن tare و وزن خالص [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Please old not omit mention the tare and gross weight In addition to the net.
[ترجمه گوگل]لطفاً علاوه بر خالص وزن وزن ناخالص و وزن را فراموش نکنید [ترجمه ترگمان]لطفا نام tare و وزن ناخالص را علاوه بر تور ذکر نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Tare panda, my favourite! These stickers are in one set. Not easy to collect.
[ترجمه گوگل]پاندای تار، مورد علاقه من! این استیکرها در یک مجموعه هستند جمع آوری آسان نیست [ترجمه ترگمان]پاندا tare، محبوب من! این stickers یه تله ست جمع کردن کار آسونی نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Until we find clubs for Tare and Inzaghi we wont make any forward signings ( according to Lotito ) .
[ترجمه گوگل]تا زمانی که برای تاره و اینزاگی باشگاه پیدا نکنیم، هیچ خریدی رو به جلو نخواهیم داشت (به گفته لوتیتو) [ترجمه ترگمان]تا زمانی که برای tare و Inzaghi چوب پیدا نکنیم، از خریده ای پیش رو (به گزارش Lotito)استفاده نخواهیم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Tare: the weight of cotton's packaging materials.
[ترجمه گوگل]تار: وزن مواد بسته بندی پنبه [ترجمه ترگمان]tare: وزن مواد بسته بندی کتان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The principles outlined above for getting the tare weight of containers should be applied.
[ترجمه گوگل]اصول ذکر شده در بالا برای بدست آوردن وزن خالص ظروف باید اعمال شود [ترجمه ترگمان]اصولی که در بالا برای دریافت وزن tare کانتینرها مشخص شده اند باید اعمال شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A third method evaluating the tare and interference, sometimes employed where an image system is impracticable.
[ترجمه گوگل]روش سوم برای ارزیابی ریزش و تداخل، که گاهی اوقات در جایی که یک سیستم تصویر غیر عملی است استفاده می شود [ترجمه ترگمان]روش سومی که the و تداخل را ارزیابی می کند، گاهی اوقات در جایی بکار می رود که یک سیستم تصویر غیرعملی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The partnership of Royal, Simon, and Tare sells its business to the North Corporation.
[ترجمه گوگل]شراکت رویال، سیمون و تار، تجارت خود را به شرکت شمالی می فروشد [ترجمه ترگمان]شراکت رویال، سایمون، و tare تجارت خود را به شرکت نورث می فروشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• weight of a wrapper or container deducted from the gross weight of a package to determine the net weight; vetch, variety of climbing plant with edible seeds; seeds of the tare plant; weed which grows in grain fields find the weight of package or merchandise
پیشنهاد کاربران
وزن کانتینر خالی بدون بار که بعد از بار زدن وزن بار از وزن تاره کم می شود.
tare ( حملونقل دریایی ) واژه مصوب: وزن ظرف تعریف: وزن پوشش یا بسته بندی بار و در مورد بارگُنج، وزن بارگُنج خالی|||اختـ . وَف