tappet

/ˈtæpət//ˈtæpət/

(مکانیک - وسیله ی تبدیل حرکت دورانی به رفت و برگشتی) تاپیت، زیرسوپایی، بالابر سوپاپ، (ماشین بافندگی) بادامک، جلو امدگی یا اهرمی که بوسیله چیز دیگری بحرکت اید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in an engine or machine, a connecting rod moved by a cam so as to cause movement in another part such as a valve.

جمله های نمونه

1. The construction of a new type anti-pitting tappet with a cast hole in its end face and isothermally treated are described.
[ترجمه گوگل]ساخت یک تیپ ضد حفره نوع جدید با سوراخ ریخته گری در وجه انتهایی آن و درمان همدما شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]ساخت یک نوع جدید از tappet با حفره ای در صورت انتهای آن و رفتار isothermally شرح داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The factory is Tappet car engine and hydraulic piston pin the specialized production enterprises.
[ترجمه گوگل]کارخانه موتور ماشین تاپت و پین پیستون هیدرولیک شرکت های تولید تخصصی است
[ترجمه ترگمان]این کارخانه یک موتور خودرو و piston هیدرولیک برای شرکت های تولیدی تخصصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cam shaft and tappet body are important parts of engine, their status will influence directly whether or not the engine could make normal operation.
[ترجمه گوگل]شفت بادامک و بدنه شیر قطعات مهم موتور هستند، وضعیت آنها به طور مستقیم بر عملکرد طبیعی یا عدم عملکرد موتور تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]بدنه کام و بدنه tappet بخش های مهمی از موتور هستند، وضعیت آن ها مستقیما تحت تاثیر قرار خواهد گرفت که آیا موتور می تواند عملکرد نرمال داشته باشد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lift the ram and position the tappet ( with the ball bearing ) inside the tester cup.
[ترجمه گوگل]قوچ را بلند کنید و شیر (با بلبرینگ) را در داخل کاپ تستر قرار دهید
[ترجمه ترگمان]قوچ را بلند کنید و توپ را در داخل فنجان تستر قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Based on the geometrical relation between tappets and cams, uniform formulas for mutual lift-range transition between flat based tappet, roller(or sphere)tappet and cone tappet were presented.
[ترجمه گوگل]بر اساس رابطه هندسی بین تپت‌ها و بادامک‌ها، فرمول‌های یکنواختی برای انتقال متقابل برد-بالا بین شیر برقی مبتنی بر تخت، گیره غلتکی (یا کروی) و تپت مخروطی ارائه شد
[ترجمه ترگمان]براساس رابطه هندسی بین tappets و cams، فرمول های یکنواخت برای گذار بین برد متقابل بین tappet، roller (یا کره)و مخروط مخروط tappet ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Phosphating is usually applied to the cam and tappet of engine for the inhibition of early scratch.
[ترجمه گوگل]فسفاته کردن معمولاً برای جلوگیری از خراش اولیه روی بادامک و شیر موتور اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]Phosphating معمولا برای the و tappet موتور برای مهار of اولیه بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Composite structure tappet composed of steel body and ceramic disk has a better wear resistant and wear properties, and service ability than the using alloy tappet.
[ترجمه گوگل]تپت ساختاری کامپوزیتی متشکل از بدنه فولادی و دیسک سرامیکی دارای خواص مقاوم در برابر سایش و سایش و قابلیت سرویس دهی بهتری نسبت به شیر آلیاژی است
[ترجمه ترگمان]ساختار مرکب حاصل از فولاد مرکب از بدنه فولادی و دیسک سرامیکی دارای خاصیت پوشش بهتری است و ویژگی های فرسودگی و قابلیت خدمت را نسبت به استفاده از آلیاژ alloy به کار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A sort of hydraulic tappet is designed for a certain small-capacity high-speed engine.
[ترجمه گوگل]نوعی شیر آب هیدرولیک برای یک موتور پرسرعت خاص با ظرفیت کوچک طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]یک نوع پمپ هیدرولیکی برای یک موتور سرعت با ظرفیت بالا طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The utility model aims at providing a combined hard alloy tappet which has a high fatigue resistance and a large allowable contact stress.
[ترجمه گوگل]هدف مدل سودمند ارائه یک شیر آلیاژی سخت ترکیبی است که دارای مقاومت در برابر خستگی بالا و تنش تماس مجاز زیاد است
[ترجمه ترگمان]هدف از این مدل ارائه یک آلیاژ سخت مشترک است که مقاومت بسیار بالایی دارد و یک تنش تماس مجاز بزرگ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Description : Zhejiang Pingchai Pumps ---- Oil pump, tappet valve guide, rod.
[ترجمه گوگل]توضیحات: پمپ های ژجیانگ پینگچای ---- پمپ روغن، راهنمای شیر شیر، میله
[ترجمه ترگمان]شرح: پمپ آب Pingchai Zhejiang - - پمپ نفت، راهنمای شیر tappet، میله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In order to deeply comprehend the wear regularity of chilled alloy cast iron tappet, the influence of surface layer microstructure on wear resistance was studied.
[ترجمه گوگل]به منظور درک عمیق نظم سایش شیرآلات چدن آلیاژی سرد، تأثیر ریزساختار لایه سطحی بر مقاومت به سایش مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]به منظور درک عمیق نظم و ترتیب آلیاژ چدن تبریدی، تاثیر ریز ساختار لایه سطحی بر مقاومت سایش مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Valve-face wear. In addition to the conditions discussed above, excessive tappet clearance or dirt on the valve face or seat could cause Valve-face wear.
[ترجمه گوگل]سایش دریچه-صورت علاوه بر شرایطی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، فضای خالی یا کثیفی بیش از حد روی سطح یا نشیمنگاه سوپاپ می‌تواند باعث سایش صفحه سوپاپ شود
[ترجمه ترگمان]چهره شیر: علاوه بر شرایطی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، پاک سازی بیش از حد و یا کثیفی روی صورت شیر و یا صندلی می تواند باعث فرسودگی صورتم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The key problem of structural design of ceramic-metal composite tappet rod is the connecting manner.
[ترجمه گوگل]مشکل کلیدی طراحی ساختاری میله ی کامپوزیت سرامیکی-فلزی نحوه اتصال است
[ترجمه ترگمان]مشکل اصلی طراحی ساختاری میله آهن - فلزی کامپوزیت سرامیک، روش اتصال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our company mainly product oil pump, valve guide, valve Tappet, push rod and so on.
[ترجمه گوگل]شرکت ما عمدتاً پمپ روغن، راهنمای سوپاپ، شیر تاپت، میله فشار و غیره را تولید می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت ما عمدتا پمپ نفت، راهنمای سوپاپ، شیر شیر، میله فشار و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] بادامک ( وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت رفت و برگشتی در ماشین بافندگی )

انگلیسی به انگلیسی

• projection on a moving part designed to touch and move or be moved by some other part at certain intervals (machinery)

پیشنهاد کاربران

بپرس