🔸 معادل فارسی:
پیشنهاد غیررسمی دادن / وسوسه کردن برای پیوستن / جذب کردن به صورت غیرمستقیم
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( ورزشی – نقل وانتقالات ) :
وقتی باشگاهی بدون اجازه رسمی، به بازیکن یا نماینده اش نزدیک می شه تا او را برای انتقال وسوسه کنه
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The club was fined for tapping up the striker before the transfer window.
باشگاه به خاطر تلاش برای جذب غیرقانونی مهاجم قبل از باز شدن پنجره ی نقل وانتقالات جریمه شد.
2. ( سیاسی/تجاری – جذب نیروی انسانی ) :
وقتی فرد یا سازمانی به صورت غیررسمی و پشت پرده تلاش می کنه کسی را برای همکاری یا تغییر موقعیت وسوسه کنه
مثال: She was tapped up by a rival firm offering double the salary.
یه شرکت رقیب زیرزیرکی پیشنهاد حقوق دوبرابر بهش داد تا جذبش کنه.
3. ( محاوره ای – طنزآمیز ) :
گاهی برای شوخی درباره ی تلاش های پنهانی برای جذب یا تأثیرگذاری استفاده می شه
مثال: I think they’re tapping him up for the next election.
فکر کنم دارن زیرزیرکی می کشنش برای انتخابات بعدی.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
approach unofficially – poach – entice – recruit secretly – make a move – court
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
در فوتبال بریتانیا، "tapping up" عملی غیرقانونی محسوب می شه و باشگاه ها ممکنه بابتش جریمه بشن.
در سیاست یا تجارت، این عبارت بار منفی نداره ولی به تعاملات پشت پرده اشاره داره.
پیشنهاد غیررسمی دادن / وسوسه کردن برای پیوستن / جذب کردن به صورت غیرمستقیم
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( ورزشی – نقل وانتقالات ) :
وقتی باشگاهی بدون اجازه رسمی، به بازیکن یا نماینده اش نزدیک می شه تا او را برای انتقال وسوسه کنه
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The club was fined for tapping up the striker before the transfer window.
باشگاه به خاطر تلاش برای جذب غیرقانونی مهاجم قبل از باز شدن پنجره ی نقل وانتقالات جریمه شد.
2. ( سیاسی/تجاری – جذب نیروی انسانی ) :
وقتی فرد یا سازمانی به صورت غیررسمی و پشت پرده تلاش می کنه کسی را برای همکاری یا تغییر موقعیت وسوسه کنه
مثال: She was tapped up by a rival firm offering double the salary.
یه شرکت رقیب زیرزیرکی پیشنهاد حقوق دوبرابر بهش داد تا جذبش کنه.
3. ( محاوره ای – طنزآمیز ) :
گاهی برای شوخی درباره ی تلاش های پنهانی برای جذب یا تأثیرگذاری استفاده می شه
مثال: I think they’re tapping him up for the next election.
فکر کنم دارن زیرزیرکی می کشنش برای انتخابات بعدی.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
در فوتبال بریتانیا، "tapping up" عملی غیرقانونی محسوب می شه و باشگاه ها ممکنه بابتش جریمه بشن.
در سیاست یا تجارت، این عبارت بار منفی نداره ولی به تعاملات پشت پرده اشاره داره.
سعی در نزدیک شدن وقرار داد بستن با بازیکنی که تحت قرارداد تیم دیگری است، تطمیع کردن