دسترسی پیدا کردن یا استفاده از یک منبع یا موجودی
استفاده از پتانسیل، مهارت ها یا منابع پنهان یا استفاده نشده
دسترسی و استفاده از منابع یا توانایی هایی که بلافاصله آشکار نیستند یا به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفته اند. این یک اصطلاح رایج در زمینه های کسب وکار، خودیاری، و خلاقیت است که بر اهمیت استفاده بهینه از دارایی های موجود تأکید دارد.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Utilize, access, draw upon
متضاد: Ignore, overlook, neglect
مثال؛
She managed to tap into her inner strength during the crisis.
The company is looking to tap into new markets for growth.
By tapping into his creativity, he developed an innovative solution.
استفاده از پتانسیل، مهارت ها یا منابع پنهان یا استفاده نشده
دسترسی و استفاده از منابع یا توانایی هایی که بلافاصله آشکار نیستند یا به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفته اند. این یک اصطلاح رایج در زمینه های کسب وکار، خودیاری، و خلاقیت است که بر اهمیت استفاده بهینه از دارایی های موجود تأکید دارد.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Utilize, access, draw upon
متضاد: Ignore, overlook, neglect
مثال؛
یک ادم پولدار به پستم خورد
متوسل شدن به چیزی
دسترسی یافتن
به نحو احسنت از چیزی استفاده کردن
... [مشاهده متن کامل]
تمسک جستن
دست یازیدن
دست روی موضوعی گذاشتن
● استفاده لازم را بردن ( از چیزی، مثل انرژی، پول، مغز )
● وارد کردن ( مثلا پسورد برای وارد شدن به سایت )
■ دوستان معنی تلنگر زدن برای این واژه ترجمه درستی نیست، فعل tap با حرف اضافه on میتونه این معنی رو بده.
● وارد کردن ( مثلا پسورد برای وارد شدن به سایت )
■ دوستان معنی تلنگر زدن برای این واژه ترجمه درستی نیست، فعل tap با حرف اضافه on میتونه این معنی رو بده.
Reveal. آشکار کردن
استفاده بهینه کردن
بهره بردن ، به کار بردن
نهایت استفاده را کردن
تلنگر زدن
تلنگر زدن
فهمیدن ، ارتباط برقرار کردن و بیان کردن چیزی، مثل باور ها و نگرشات مردم نسبت ب موضوعی
بهره مند شدن
وَر رفتن؛ تحریک کردن؛ برانگیختن؛ سوء استفاده کردن
The politician tapped into voter anger and won the election
شروع به ارتباط برقرار کردن با چیزی مخصوصا بهره بردن از آن
دسترسی به یک منبع یا چیزی
دسترسی به یک منبع یا چیزی
تاثیر گذاشتن روی
بهره برداری کردن از
استفاده کردن از
مستند: در آدرس اینترنتی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/tap - into - sth به عنوان معنی عبارتِ tap into sth نوشته شده
:to manage to use something in a way that brings good results
... [مشاهده متن کامل]
. If only we could tap into all that energy and creativity
استفاده کردن از
مستند: در آدرس اینترنتی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/tap - into - sth به عنوان معنی عبارتِ tap into sth نوشته شده
... [مشاهده متن کامل]
فهمیدن، درک کردن، دست یافتن، بهره برداری کردن
دسترسی یافتن به
To access some large, abundant, or powerful resource=idioms. thefreedictionary. com/tap into
وارد مبحث شدن
نهایت استفاده وبهره مندی ازچیزی
فهم و درک چیزی به گونه ای که دانش تخصصی فرد افزایش یابد
درک کردن چیزی ، بگونه ای که تبدیل به باور شود
تلنگر زدن
از مزایای یک عقیده یا یک احساس بهره بردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)