tap in

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی: ضربه ی سبک برای گل یا امتیاز / ورود با کارت یا دستگاه هوشمند / وارد کردن اطلاعات با ضربه ی انگشت / تماس گرفتن ( در زبان عامیانه )
مثال ها؛
⚽️ ورزشی:
He scored with a simple tap - in from two yards out. با یک ضربه ی سبک از فاصله ی دو یاردی گل زد.
...
[مشاهده متن کامل]

🚍 حمل ونقل و فناوری:
Don’t forget to tap in when you enter the subway. یادت نره هنگام ورود به مترو کارت بزنی.
📲 دیجیتال:
He tapped in his password and accessed the system. رمز عبورش رو وارد کرد و به سیستم دسترسی پیدا کرد.
🗣️ عامیانه ( زبان خیابانی ) :
I’ll tap in with you later to see how things are going. بعداً باهات تماس می گیرم ببینم اوضاع چطوره.

تماس برقرار گرفتن
وارد کردن اطلاعات با زدن دکمه ( Tap in your password before you log on *** تحت الفظی : قبل اینکه وارد اکانتت بشی پسوردت رو بزن )
تلنگر زدن