taoism

/ˈdaˌwɪzəm//ˈdaˌwɪzəm/

معنی: مذهب چینایی، پیروی از طریقت چینی
معانی دیگر: (فلسفه ی چینی مبتنی بر عقاید laotzu) تائو گرایی، مذهب تائو، تائوئیسم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: Taoistic (adj.), Taoist (n.)
• : تعریف: a Chinese philosophy and religious system, based on the teachings of Lao Tzu, that advocates a life of simplicity, acceptance of the course of nature, and the like.

جمله های نمونه

1. Popular Taoism repeatedly formed extremely hierarchical churches, and a series of more or less secret sects with anarchistic and mystical tendencies.
[ترجمه گوگل]تائوئیسم عامه بارها کلیساهای بسیار سلسله مراتبی و یک سری فرقه های کم و بیش مخفی با گرایش های آنارشیستی و عرفانی تشکیل داد
[ترجمه ترگمان]Taoism مردمی مکررا کلیساهای سلسله مراتبی را تشکیل می دادند، و یک سری از فرقه های مذهبی کم تر یا کم تر با تمایلات عرفانی و عرفانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In fact, Taoism and Buddhism were mutually contradictory.
[ترجمه گوگل]در واقع، تائوئیسم و ​​بودیسم متضاد متضاد بودند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، Taoism و Buddhism هر دو متضاد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Taoism is a mystic quest for the absolute and for immortality.
[ترجمه گوگل]تائوئیسم جستجوی عرفانی برای مطلق و جاودانگی است
[ترجمه ترگمان]Taoism یک تلاش مرموز برای رسیدن به جاودانگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mindfulness is at the root of Buddhism, Taoism, and many Native - American traditions, not to mention yoga.
[ترجمه گوگل]ذهن آگاهی ریشه بودیسم، تائوئیسم، و بسیاری از سنت های بومی-آمریکایی است، به جز یوگا
[ترجمه ترگمان]Mindfulness در ریشه مذهب بودا، Taoism و بسیاری از سنت های بومی - آمریکایی قرار دارد و از یوگا یاد نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dingzhou village history, multi - religious Taoism, the village still retains an ancient religious music - Tao Yue.
[ترجمه گوگل]تاریخ روستای دینگژو، تائوئیسم چند مذهبی، این روستا هنوز یک موسیقی مذهبی باستانی - تائو یو را حفظ کرده است
[ترجمه ترگمان]در تاریخ روستای Dingzhou، Taoism multi، این روستا همچنان یک موسیقی مذهبی باستانی - تائو را حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The main religions are Buddhism, Taoism, Islam, Catholicism and Protestantism.
[ترجمه گوگل]ادیان اصلی بودیسم، تائوئیسم، اسلام، کاتولیک و پروتستانیسم هستند
[ترجمه ترگمان]مذاهب اصلی Buddhism، Taoism، اسلام، مذهب کاتولیک و پروتستان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wudang Mountain, the Taoism sanctum, locates in the west and central of our country.
[ترجمه گوگل]کوه وودانگ، پناهگاه تائوئیسم، در غرب و مرکز کشور ما قرار دارد
[ترجمه ترگمان]کوه Wudang، the Taoism، در غرب و مرکز کشور ما واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As Buddhism and Taoism so different, ho, don't have intercourse to make things bad.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که بودیسم و ​​تائوئیسم بسیار متفاوت هستند، هو، برای بدتر کردن اوضاع رابطه جنسی نداشته باشید
[ترجمه ترگمان]مثل این که بودایی و taoism با هم متفاوت هستند، رابطه جنسی با چیزهای بد نداشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is based on the quietism of Taoism, and indicates the aesthetical ideal of Taoism, which tends to foreground Qing.
[ترجمه گوگل]این مبتنی بر آرام گرایی تائوئیسم است و آرمان زیبایی شناختی تائوئیسم را نشان می دهد که تمایل به پیش زمینه چینگ دارد
[ترجمه ترگمان]آن بر پایه the of قرار دارد و the ایده آل of را نشان می دهد که به Qing پیش زمینه گرایش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Civilian Taoism advocated Tianmen excursion by Lung or clouds and planting life tree beside the Tianmen for eternal life.
[ترجمه گوگل]تائوئیسم غیرنظامی از گشت و گذار تیانمن با ریه یا ابرها و کاشتن درخت زندگی در کنار تیانمن برای زندگی ابدی حمایت می کرد
[ترجمه ترگمان]Taoism غیرنظامی از گردش Tianmen با شش یا ابر و کاشت درخت زندگی در کنار the برای زندگی ابدی دفاع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Uniting Confucianism, Buddhism and Taoism as one, Huang Belief has enduring vitality and rich historical connotation.
[ترجمه گوگل]باور هوانگ که آیین کنفوسیوس، بودیسم و ​​تائوئیسم را یکی می کند، حیاتی پایدار و مفهوم تاریخی غنی دارد
[ترجمه ترگمان]هم گون کردن Confucianism، Buddhism و Taoism به عنوان یک، اعتقاد Huang دارای سرزندگی و مفهوم تاریخی غنی و غنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Confucianism, Buddhism and Taoism complement one another, amalgamate with one another, and all together, create the perfect integrity of traditional Chinese aesthetics.
[ترجمه گوگل]آیین کنفوسیوس، بودیسم و ​​تائوئیسم یکدیگر را تکمیل می کنند، با یکدیگر ادغام می شوند و همه با هم، یکپارچگی کامل زیبایی شناسی سنتی چینی را ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]Confucianism، Buddhism و Taoism یکدیگر را تکمیل می کنند، با هم یکی می شوند، و همه با هم، یکپارچگی کامل زیبایی شناسی چینی سنتی را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The upmost thought category of Taoism culture is Tao that is the origin of everything in the universe.
[ترجمه گوگل]برترین مقوله فکری فرهنگ تائوئیسم تائو است که منشأ همه چیز در جهان است
[ترجمه ترگمان]گروه فکری upmost از فرهنگ Taoism، تائو است که منشا همه چیز جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Empyrean profound woman is goddess of Taoism in China. One of the reasons that she has something to do with Song Jiang's story is that they have the common Taishan cultural background.
[ترجمه گوگل]زن عمیق امپراتوری الهه تائوئیسم در چین است یکی از دلایلی که او با داستان سونگ جیانگ ارتباط دارد این است که آنها پیشینه فرهنگی مشترک تایشان دارند
[ترجمه ترگمان]زن عمیق Empyrean الهه Taoism در چین است یکی از دلایلی که او با داستان \"سونگ جیانگ\" ارتباط دارد این است که آن ها سابقه فرهنگی مشترکی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Confucianism, Buddhism and Taoism ( or Shintoism ) were traditionally the principal religions in the East Asian society.
[ترجمه گوگل]آیین کنفوسیوس، بودیسم و ​​تائوئیسم (یا شینتوئیسم) به طور سنتی ادیان اصلی در جامعه شرق آسیا بودند
[ترجمه ترگمان]Confucianism، بودیسم و Taoism (یا Shintoism)به طور سنتی مذاهب اصلی جامعه شرق آسیا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مذهب چینایی (اسم)
taoism

پیروی از طریقت چینی (اسم)
taoism

انگلیسی به انگلیسی

• philosophy and religion of china founded by lao-tzu in the 6th century b.c.
taoism is a chinese religious philosophy which believes that people should lead a simple, honest life and not interfere with the course of natural events.

پیشنهاد کاربران

بپرس