tantivy

/tænˈtɪviː//tænˈtɪvɪ/

معنی: چهار نعل، جانم باشی بتاخت، زود، بتندی
معانی دیگر: با سرعت تمام، به تاخت، بزودی، تندبرو به اسب گفته می شود، برو

جمله های نمونه

1. The area's seismic prospecting characteristics have tantivy attenuation of seismic waves, strong interference waves, low signal-noise ratio and difficult operational conditions.
[ترجمه گوگل]ویژگی های اکتشاف لرزه ای منطقه دارای تضعیف کمی امواج لرزه ای، امواج تداخلی قوی، نسبت سیگنال به نویز کم و شرایط عملیاتی دشوار است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های اکتشاف لرزه ای منطقه، تضعیف امواج لرزه ای، امواج تداخل شدید، نسبت نویز پایین و شرایط عملیاتی دشوار را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When the business opens meeting of board of directors, may other director can ask enterprise tantivy tantivy .
[ترجمه گوگل]وقتی کسب و کار جلسه هیئت مدیره را باز می کند، ممکن است مدیر دیگری بتواند از شرکت tantivy tantivy بپرسد
[ترجمه ترگمان]زمانی که کسب وکار جلسه هیات مدیره را افتتاح می کند، مدیران دیگر می توانند از شرکت tantivy tantivy درخواست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Leading lady Ferlan card. Because wave Tanzania especially once 1999 "the Roller Tantivy" receives the global attention.
[ترجمه گوگل]کارت بانوی پیشرو فرلان از آنجا که موج تانزانیا به ویژه یک بار در سال 1999 "The Roller Tantivy" توجه جهانی را به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان]کارت Leading بانوی اول به دلیل موج بر تانزانیا به خصوص در سال ۱۹۹۹ \"رولر Tantivy\" توجه جهانی را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Once the school bell sounded signaling dismissal, the children rose from their desks and headed tantivy for the exits.
[ترجمه گوگل]هنگامی که زنگ مدرسه به صدا درآمد، بچه ها از روی میزهای خود بلند شدند و به سمت در خروجی ها حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که زنگ مدرسه به صدا در آمد، بچه ها از desks بلند شدند و برای خروج از خروجی به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How doesn't know, he is suddenly flurried, digs up altogether hurriedly his table's on thing the drawer, at the same time shouted 'the earthquake to me, earthquake, tantivy, your also tantivy '.
[ترجمه گوگل]چطور نمی‌دانم، ناگهان تکان می‌خورد، با عجله میزش را روی چیزی که در کشو است می‌کشد، در همان زمان فریاد زد: «زلزله به من، زلزله، تنتیوی، تو هم تنتیوی»
[ترجمه ترگمان]از کجا معلوم که او ناگهان سراسیمه شد و با شتاب میز خود را از روی میز برداشت و در همان حال از روی میز و در همان حال صدای زمین لرزه، earthquake، tantivy و also را فریاد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Under the market heavy pressure, in the first half of this year, Changchun real estate market launches the promotion war, the developer adopts opens the tantivy lowly the marketing strategy generally.
[ترجمه گوگل]تحت فشار شدید بازار، در نیمه اول سال جاری، چانگچون بازار املاک و مستغلات جنگ تبلیغاتی را راه اندازی می کند، توسعه دهنده اتخاذ استراتژی بازاریابی را به طور کلی باز می کند
[ترجمه ترگمان]تحت فشار سنگین بازار، در نیمه اول سال جاری، بازار املاک Changchun شروع به آغاز جنگ تبلیغاتی می کند، توسعه دهنده به طور کلی استراتژی بازاریابی را به طور کلی باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Or most little makes 30 minute strenuous exercise, like the tantivy, the mountain climbing, ride the bicycle fast, achieves the best healthy benefit.
[ترجمه گوگل]یا بیشتر ورزش های سنگین 30 دقیقه ای، مانند تنتیوی، کوهنوردی، دوچرخه سواری سریع، بهترین فواید سلامتی را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]یا بیشتر از ۳۰ دقیقه ورزش، مانند the، صعود کوه، دوچرخه سواری سریع و رسیدن به بهترین مزایای سالم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Additional, put salt not prematurely, the moisture that salt can make be contained in the flesh very tantivy comes out, what also can accelerate protein is caky, affect the little taste of soup.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نمک را نابهنگام نریزید، رطوبتی که نمک می تواند در گوشت وجود داشته باشد بسیار تلخ خارج می شود، چیزی که پروتئین را نیز تسریع می کند، شیرینی است، بر طعم کم سوپ تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، نمک را پیش از موعد مقرر نکنید، رطوبت که نمک می تواند در گوشت ایجاد شود بسیار tantivy است، چیزی که می تواند پروتیین را تسریع کند، caky است، و مزه کوچکی سوپ را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چهار نعل (اسم)
gallop, brattle, canter, scamper, gallopade, tantivy

جانم باشی بتاخت (اسم)
tantivy

زود (صفت)
early, tantivy, hurried, kenspeckle

بتندی (قید)
tantivy

انگلیسی به انگلیسی

• fast speedy
speedily, quickly; at full gallop
fast movement; fast ride on a horse; hunting cry that a hunter shouts while riding a horse at full gallop

پیشنهاد کاربران

جانم باشی بتاخت بیا
Love emotion romantic outgrowth the heart of love
هیجان عشق ( رومانتیک ) عاشقانه رشد قلب عشق
A delicious drink of tasty drinks
نوشیدنی خوشمزهاز نوشیدنی های خوشمزه

بپرس