• : تعریف: equal to or the same as; equivalent. • مشابه: alike, coordinate, equal, equivalent
- His act was tantamount to treason.
[ترجمه امیرمحمد] کاری که او کرد همچون خیانت بود
|
[ترجمه گوگل] عمل او مساوی با خیانت بود [ترجمه ترگمان] کاری که او می کرد این بود که در حد خیانت کار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. negotiating with them is tantamount to a de facto recognition of their government
مذاکره با آنها به مثابه به رسمیت شناسی بالفعل دولت آنها است.
2. among them, shaking hands was tantamount to a pledge of marriage
در میان آنان دست فشردن به منزله ی قول ازدواج بود.
3. any violent crossing of the border will be tantamount to a declaration of war
هرگونه عبور خشونت آمیز از مرز به منزله ی اعلان جنگ خواهد بود.
4. The King's request was tantamount to a command.
[ترجمه گوگل]درخواست پادشاه مساوی با یک فرمان بود [ترجمه ترگمان]درخواست پادشاه به مثابه دستوری بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. To leave a dog home alone is tantamount to cruelty.
[ترجمه گوگل]تنها گذاشتن سگ در خانه مساوی است با ظلم [ترجمه ترگمان]ترک کردن یک سگ به تنهایی برابر با بی رحمی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her statement is tantamount to a confession of guilt.
[ترجمه گوگل]اظهارات او معادل اعتراف به گناه است [ترجمه ترگمان]بیانیه او برابر با اعتراف به گناه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. If he resigned it would be tantamount to admitting that he was guilty.
[ترجمه امیرمحمد] اگر او استعفا میداد به منزله این بود که بپذیرد گناهکار است
|
[ترجمه گوگل]اگر او استعفا می داد به منزله اعتراف به مقصر بودن او بود [ترجمه ترگمان]اگر استعفا داده بود، این بود که قبول کند گناهکار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In safe seats selectionist tantamount to election.
[ترجمه گوگل]در کرسی های امن، گزینشگر مساوی با انتخابات است [ترجمه ترگمان]در صندلی های راحتی، selectionist برابر با انتخابات است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Journalists argued that the law was tantamount to censorship.
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاران استدلال کردند که این قانون مساوی با سانسور است [ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران مدعی بودند که این قانون برابر با سانسور است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A simple error of judgement was tantamount to artistic suicide.
[ترجمه گوگل]یک اشتباه ساده در قضاوت مساوی با خودکشی هنری بود [ترجمه ترگمان]خطای ساده قضاوت در حکم خودکشی هنری بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Critics say the arrangement is tantamount to a dictatorship.
[ترجمه گوگل]منتقدان می گویند که این ترتیب معادل یک دیکتاتوری است [ترجمه ترگمان]منتقدان می گویند که این قرارداد به مثابه دیکتاتوری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This has been distorted in the press as tantamount to planning violent attacks on the summit.
[ترجمه گوگل]این امر در مطبوعات تحریف شده است و به منزله برنامه ریزی برای حملات خشونت آمیز به قله است [ترجمه ترگمان]این موضوع در مطبوعات به اندازه برنامه ریزی حملات خشونت آمیز در این نشست تحریف شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He considered it an impossible feat, tantamount to asking for eighteen miracles in a row.
[ترجمه گوگل]او آن را یک شاهکار غیرممکن میدانست، یعنی درخواست هجده معجزه پشت سر هم [ترجمه ترگمان]او این کار را یک شاهکار غیرممکن می دانست، tantamount بود که از هیجده معجزه در یک ردیف تقاضا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. For campaign strategists, this was tantamount to spinning straw into gold.
[ترجمه گوگل]برای استراتژیست های مبارزات انتخاباتی، این مساوی با چرخاندن کاه به طلا بود [ترجمه ترگمان]برای استراتژیست ها جهت مبارزه، این به مثابه تبدیل کاه به طلا بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• equivalent to, equal to if you say that one thing is tantamount to another, you mean that it is almost the same as it; a formal word, used showing disapproval.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Equivalent in effect or value ⚖️ 🔍 مترادف: Equal ✅ مثال: His silence was tantamount to an admission of guilt.
به منزله، در حکم، برابر است با equivalent, commensurate, equal, synonymous
( پارسی ) هم ارز ، همعنا، همچم = ( آلمانی ) gleichbedeutend = ( انگلیسی ) tantamount tantamount to = به سانِ . . . ، به مانندِ . . .
The same as Equal Close Alike A victory that is tantamount to defeat پیروزی که برابر/معادل با شکست است.