tantalizing

/ˈtæntəˌlaɪzɪŋ//ˈtæntəlaɪzɪŋ/

عطش افزا، خواست انگیز، جوش به دل دهنده، میل انگیز، وسوسه انگیز، اشتهاآور، هوس انگیز، هوسانگیز the tantalizing odor of kabab بوی وسوسهانگیز کباب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: tantalizingly (adv.)
• : تعریف: arousing desire or interest, but usu. unavailable or beyond reach.

- the tantalizing hope of winning a fortune
[ترجمه گوگل] امید وسوسه انگیز به دست آوردن ثروت
[ترجمه ترگمان] این امید وسوسه انگیز برای برنده شدن،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a tantalizing aroma
[ترجمه گوگل] یک عطر وسوسه انگیز
[ترجمه ترگمان] عطر وسوسه انگیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the tantalizing odor of kabab
بوی وسوسه انگیز کباب

2. you visit but play coy / thus tantalizing me by feeding the flames of your desirability
دیدار می نمایی و پرهیز می کنی /بازار خویش و آتش ما تیز می کنی

3. The tantalizing aroma of fresh coffee wafted towards them.
[ترجمه گوگل]عطر وسوسه انگیز قهوه تازه به طرفشان پیچید
[ترجمه ترگمان]بوی وسوسه انگیز قهوه تازه به سویشان می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This was my first tantalizing glimpse of the islands.
[ترجمه گوگل]این اولین نگاه وسوسه انگیز من به جزایر بود
[ترجمه ترگمان]این اولین نگاهی بود که به آن جزایر انداختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I caught a tantalizing glimpse of the sparkling blue sea through the trees.
[ترجمه گوگل]نگاهی وسوسه انگیز از دریای آبی درخشان را از میان درختان دیدم
[ترجمه ترگمان]نگاهی به دریای آبی و درخشان در میان درختان انداختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was the most tantalizing smell.
[ترجمه گوگل]وسوسه انگیزترین بو بود
[ترجمه ترگمان]این بیشتر بوی آزار دهنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Herbert's notes give only tantalizing hints of what happened to the other Jacobson children.
[ترجمه گوگل]یادداشت های هربرت فقط نکات وسوسه انگیزی از آنچه برای دیگر بچه های جاکوبسون رخ داده است، می دهد
[ترجمه ترگمان]یادداشت های هربرت تنها نشان می دهد که چه اتفاقی برای بچه های Jacobson می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are tantalizing hints in the archaeological record that the Minoans may have written longer, non-bureaucratic texts on parchment.
[ترجمه گوگل]در اسناد باستان شناسی نکات وسوسه انگیزی وجود دارد مبنی بر اینکه مینوی ها ممکن است متون طولانی تر و غیر بوروکراتیک را روی پوست نوشته باشند
[ترجمه ترگمان]برخی اشارات tantalizing در این پرونده باستان شناسی وجود دارد که ممکن است the متون طولانی و non را بر روی کاغذ پوستی نوشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The book gives us a tantalizing overview, taking advantage of subject matter at its most sensual.
[ترجمه گوگل]این کتاب یک نمای کلی وسوسه انگیز را به ما می دهد و از موضوع در حسی ترین حالت خود بهره می برد
[ترجمه ترگمان]این کتاب مرور خوبی به ما می دهد و از این موضوع سواستفاده می کند و از موضوع صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sight is most tantalizing.
[ترجمه گوگل]منظره وسوسه انگیزترین است
[ترجمه ترگمان]این منظره most است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tantalizing smell of barbecue was in the air.
[ترجمه گوگل]بوی وسوسه انگیز کباب در فضا بود
[ترجمه ترگمان]بوی کباب بریان در هوا پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Getty Center reveals itself in tantalizing glimpses.
[ترجمه گوگل]گتی سنتر خود را در نگاه های اجمالی وسوسه انگیز نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]مرکز گتی ایماژ)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Harvard summer school would have been a tantalizing experience for her.
[ترجمه گوگل]مدرسه تابستانی هاروارد برای او تجربه ای وسوسه انگیز بود
[ترجمه ترگمان]مدرسه تابستانی هاروارد یک تجربه وسوسه انگیز برای او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For me, though, there were a few tantalizing hints that women could be powerful, nontraditional, even adventurous.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای من، چند نکته وسوسه انگیز وجود داشت که زنان می توانند قدرتمند، غیرسنتی و حتی ماجراجو باشند
[ترجمه ترگمان]برای من، هرچند، چند کنایه وسوسه انگیز بود که زنان می توانند قوی، غیر سنتی، حتی ماجراجو باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• attractive but cannot be attained; causing or arousing desire and excitement; pleasantly inviting (also tantalising)
something that is tantalizing makes you feel hopeful and excited, although you know that it is probably not possible to have it, do it, or so on.

پیشنهاد کاربران

حسرت انگیز
غبطه انگیز
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : tantalize
اسم ( noun ) : tantalization
صفت ( adjective ) : tantalizing
قید ( adverb ) : tantalizingly
دلخوشی بیهوده دادن، امید واهی دادن
وسوسه انگیز
هیجان انگیز
تحریک کننده
وسوسه انگیز ( و معمولا دست نیافتنی )
tempting, very appealing
Tantalizing offer/smell/glimpse/hint/clue

بپرس