tanks

جمله های نمونه

1. tanks clanked through cobbled streets
تانک ها تلق تلق کنان از خیابان های سنگفرش شده رد می شدند.

2. tanks lumbered up the hill
تانک ها تلق تولوق کنان از تپه بالا می رفتند.

3. tanks ride on chains
تانک روی زنجیر حرکت می کند.

4. tanks stopped the entrance to the palace
تانک ها راه ورود به کاخ را گرفتند.

5. tanks supported the defenders
تانک ها پدآفندگران را پشتیبانی کردند.

6. tanks were ready to backstop the infantry
تانک ها آماده بودند که پیاده نظام را تقویت کنند.

7. enemy tanks put our infantry to rout
تانک های دشمن پیاده نظام مارا تارومار کرد.

8. german tanks smashed their way into the city
تانک های آلمانی (موانع) مسیر خود را درهم کوبیدند و وارد شهر شدند.

9. german tanks were mired in mud and snow
تانک های آلمانی در گل و برف گیر کرده بودند.

10. our tanks pierced the enemy's defensive lines
تانک های ما خطوط دفاعی دشمن را شکافتند.

11. the tanks came close and we opened up with machine guns
تانک ها نزدیک شدند و ما آنها را به آتش مسلسل بستیم.

12. the tanks reached the priphery of the city
تانک ها به حاشیه ی شهر رسیدند.

13. the tanks spearheaded the attack
تانک ها جلودار حمله بودند.

14. the tanks were echeloned along the base of the hill
تانک ها در پای تپه به صورت پلکانی آرایش یافته بودند (پله دیس شده بودند).

15. the tanks were positioned on top of the hill
تانک ها در بالای تپه مستقر شده بودند.

16. they used tanks and cannons
آنها از تانک و توپ استفاده کردند.

17. a convoy of tanks and armored vehicles
ستون تانک و خودروهای زره پوش

18. a line of tanks presented a good defensive hedge
یک صف تانک دیواره ی دفاعی خوبی را تشکیل می داد.

19. camouflage allowed the tanks to continue their advance without alerting enemy scouts
استتار به تانک ها اجازه داد که بدون آگاه سازی دیدبانان دشمن به پیشروی خود ادامه بدهند.

20. to dismantle old tanks
تانک های قراضه را اوراق کردن

21. a column of enemy tanks
یک ستون از تانک های دشمن

22. the detachment of five tanks to defend the bridge
گسیل پنج تانک برای دفاع از پل

23. the enemy mousetrapped our tanks and destroyed them
دشمن تانک های ما را در دام انداخت و آنها را نابود کرد.

24. the movement of enemy tanks was no more than a feint
جنبش تانک های دشمن چیزی جز وانمود نبود.

25. we disabled two enemy tanks
ما دو تانک دشمن را از کار انداختیم.

26. we encountered four enemy tanks and forced them to retreat
ما با چهار تانک دشمن رو به رو شدیم و آنها را مجبور به عقب نشینی کردیم.

27. the charred hulks of enemy tanks near the bridge
لاشه ی سوخته ی تانک های دشمن در کنار پل

28. the steady press of enemy tanks
فشار مدام تانک های دشمن

29. they counterattacked with all their tanks
آنان با همه ی تانک های خود پاتک زدند.

30. they put five of our tanks out of action
پنج تانک ما را از کار انداختند.

31. a helicopter that can kill ten tanks per minute
هلی کوپتری که می تواند هر دقیقه ده تانک را نابود کند.

32. the road was lined with wrecked tanks
صفی از تانک های درهم کوبیده شده در امتداد جاده قرار داشت.

33. we rigged the tarpaulins over the tanks
پارچه ی برزنت را روی تانک ها کشیدیم.

34. our forces were unexpectedly flanked by enemy tanks
نیروهای ما غفلتا توسط تانک های دشمن محاصره شد.

35. upon reaching port, we replenished the ship's tanks with water
به بندر که رسیدیم تانک های کشتی را دوباره از آب پر کردیم.

36. a direct hit had dissolved one of the tanks
اصابت مستقیم (گلوله) یکی از تانک ها را متلاشی کرده بود.

37. in all they lost two planes and three tanks
در کل دو هواپیما و سه تانک از دست دادند.

38. the army is junking some of its old tanks
ارتش دارد برخی از تانک های کهنه ی خود را اوراق می کند.

39. to deceive the enemy, they placed around the airports several dummy tanks made of wood
برای گول زدن دشمن،چندین تانک دروغی را که از چوب ساخت بودند در اطراف فرودگاه قرار دادند.

پیشنهاد کاربران

تنگ ماهی
Tanksیعنی تانکها و مخازن
Thanksیعنی تشکر
به معنی تشکرهستش
tanks=تشکر
ممنونم، متشکرم، سپاسگذارم
Tanks جمعا به معنی تشکر هست
تشکر
حوضه بزرگ
مخزن ها

بپرس