این واژه از خالی شدن مخزن یا از کار افتادن تانکهای جنگی گرفته شده است
1. Stock Market Tanking
EN: "Investors panicked as the stock market started tanking. "
FA: �سرمایه گذاران وحشت زده شدند وقتی بازار سهام شروع به سقوط کرد. �
... [مشاهده متن کامل]
2. Sports Team Tanking
EN: "Fans accused the team of tanking to get a better draft pick. "
FA: �طرفداران به تیم متهم کردند که عمداً ضعیف بازی می کند تا انتخاب بهتری در درفت داشته باشد. �
3. Economy Tanking
EN: "The country's economy is tanking due to inflation. "
FA: �اقتصاد کشور به دلیل تورم در حال سقوط است. �
4. Sales Tanking
EN: "Product sales are tanking after the negative reviews. "
FA: �فروش محصول پس از نظرات منفی به شدت کاهش یافته است. �
5. Currency Tanking
EN: "The national currency is tanking against the dollar. "
FA: �ارز ملی در برابر دلار در حال سقوط است. �
6. Approval Ratings Tanking
EN: "The president's approval ratings are tanking in recent polls. "
FA: �محبوبیت رئیس جمهور در نظرسنجی های اخیر به شدت کاهش یافته است. �
7. Company Tanking
EN: "Without new investors, the startup risks tanking completely. "
FA: �بدون سرمایه گذاران جدید، این استارتاپ خطر ورشکستگی کامل را دارد. �
8. Performance Tanking
EN: "The athlete's performance has been tanking since his injury. "
FA: �عملکرد ورزشکار از زمان مصدومیتش به شدت افت کرده است. �
9. Relationship Tanking
EN: "Their marriage started tanking after the financial problems. "
FA: �ازدواج آنها پس از مشکلات مالی شروع به فروپاشی کرد. �
10. Tanking on Purpose
EN: "Some businesses consider tanking temporarily to restructure. "
FA: �بعضی کسب وکارها افت عمدی موقت را برای بازسازی ساختار در نظر می گیرند. �
Key Notes:
- "Tanking" generally implies a rapid, often dramatic decline
- In sports context, it can imply intentional poor performance
- Common collocations include markets, economy, performance, and ratings
- Persian translations use terms like سقوط, کاهش شدید, افت, and ورشکستگی depending on context
deepseek
FA: �سرمایه گذاران وحشت زده شدند وقتی بازار سهام شروع به سقوط کرد. �
... [مشاهده متن کامل]
FA: �طرفداران به تیم متهم کردند که عمداً ضعیف بازی می کند تا انتخاب بهتری در درفت داشته باشد. �
FA: �اقتصاد کشور به دلیل تورم در حال سقوط است. �
FA: �فروش محصول پس از نظرات منفی به شدت کاهش یافته است. �
FA: �ارز ملی در برابر دلار در حال سقوط است. �
FA: �محبوبیت رئیس جمهور در نظرسنجی های اخیر به شدت کاهش یافته است. �
FA: �بدون سرمایه گذاران جدید، این استارتاپ خطر ورشکستگی کامل را دارد. �
FA: �عملکرد ورزشکار از زمان مصدومیتش به شدت افت کرده است. �
FA: �ازدواج آنها پس از مشکلات مالی شروع به فروپاشی کرد. �
FA: �بعضی کسب وکارها افت عمدی موقت را برای بازسازی ساختار در نظر می گیرند. �
- Persian translations use terms like سقوط, کاهش شدید, افت, and ورشکستگی depending on context
در حال رکود ( اقتصاد )
با رکود مواجه شده است
عمدا باختن
to make no effort to win : lose intentionally to get an advantage
tanked the match