tamarind

/ˈtæmərɪnd//ˈtæmərɪnd/

معنی: تمبر هندی
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی یا عربی)، تمرهندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tropical tree, related to legumes, that is found in the Eastern Hemisphere, and that bears compound, feathery leaves, yellow flowers, and a juicy, acid fruit inside long pods.

(2) تعریف: the fruit of this tree, used in food and drinks.

جمله های نمونه

1. There was also a bitter tamarind soup.
[ترجمه گوگل]سوپ تمر هندی تلخ هم بود
[ترجمه ترگمان]یک سوپ tamarind bitter هم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Add stock and tamarind concentrate and reduce by half again.
[ترجمه گوگل]آب و کنسانتره تمر هندی را اضافه کنید و دوباره نصف کنید
[ترجمه ترگمان]تمر هندی و تمر هندی را به نصف اضافه کنید و به نصف کاهش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Brush with tamarind glaze, turn, brush top with glaze, and cook until done, 3 to 5 minutes.
[ترجمه گوگل]برس را با لعاب تمرهندی بمالید، برگردانید، روی آن را با برس لعاب بزنید و 3 تا 5 دقیقه بپزید تا پخته شود
[ترجمه ترگمان]برس با glaze tamarind، ورق زدن، لعاب زدن با لعاب و آشپز تا زمانی که این کار را ۳ تا ۵ دقیقه انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fresh fruit drinks such as tamarind and hibiscus are also available in season.
[ترجمه گوگل]نوشیدنی های میوه ای تازه مانند تمر هندی و هیبیسکوس نیز در فصل موجود است
[ترجمه ترگمان]نوشیدنی های تازه میوه های تازه مانند tamarind و hibiscus نیز در این فصل در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And look at that tamarind tree with those two green parrots.
[ترجمه گوگل]و به آن درخت تمر هندی با آن دو طوطی سبز نگاه کن
[ترجمه ترگمان]و به این درخت tamarind با آن دو طوطی سبز نگاه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tamarind ready-mix powder is available in Asian food store.
[ترجمه گوگل]پودر مخلوط آماده تمر هندی در فروشگاه مواد غذایی آسیایی موجود است
[ترجمه ترگمان]پودر - Tamarind در فروشگاه های مواد غذایی آسیایی در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tamarind gum is one of polysaccharides and can be used as a natural thickener, stabilizer and gelatinizer for food.
[ترجمه گوگل]صمغ تمرهندی یکی از پلی ساکاریدها می باشد و می توان از آن به عنوان قوام دهنده، تثبیت کننده و ژلاتینه کننده طبیعی مواد غذایی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]آدامس Tamarind یکی از polysaccharides است و می تواند به عنوان یک thickener طبیعی، تثبیت کننده و gelatinizer برای غذا مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A tender kurobuta pork is simmered in a tamarind broth thickened with the starch of taro root. It's served with a side dish of red rice and fish sauce.
[ترجمه گوگل]یک گوشت خوک کوروبوتای لطیف را در آبگوشت تمر هندی غلیظ شده با نشاسته ریشه تارو می جوشانند این غذا با غذای جانبی برنج قرمز و سس ماهی سرو می شود
[ترجمه ترگمان]یک تکه گوشت خوک ترد در کاسه سوپ tamarind سفت شده و نشاسته of خشک می شود آن با ظرفی از برنج قرمز و سس ماهی سرو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The extraction of polysaccharide from tamarind seeds and its rheological properties were studied.
[ترجمه گوگل]استخراج پلی ساکارید از دانه تمر هندی و خواص رئولوژیکی آن مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]استخراج of از دانه های tamarind و خواص سیال شناسی آن مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Add the tamarind water, sugar, prawns, fish ball and fish sauce. Turn down the heat and simmer.
[ترجمه گوگل]آب تمر هندی، شکر، میگو، توپ ماهی و سس ماهی را اضافه کنید حرارت را کم کرده و بجوشانید
[ترجمه ترگمان]تمر هندی، شکر، میگو، ماهی و سس ماهی را اضافه کنید گرما را خاموش کنید و آرام بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mix the tamarind, chili powder, cumin, turmeric and salt with 2 tbsps cold water.
[ترجمه گوگل]تمر هندی، پودر فلفل قرمز، زیره، زردچوبه و نمک را با 2 قاشق غذاخوری آب سرد مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]tamarind، پودر فلفل قرمز، زیره سبز، زرد چوبه و نمک را با آب سرد بشویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fruit of the tamarind tree is high in B vitamins and calcium.
[ترجمه گوگل]میوه درخت تمر هندی سرشار از ویتامین های گروه B و کلسیم است
[ترجمه ترگمان]میوه درخت میوه در ویتامین های B و کلسیم بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Like when I watch a tamarind tree. . .
[ترجمه گوگل]مثل وقتی که درخت تمرهندی را تماشا می کنم
[ترجمه ترگمان]مثل وقتی که یه درخت هندی تمبر هندی می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mexican tradition jar for Horchata, Barley, Tamarind, Mango water.
[ترجمه گوگل]کوزه سنتی مکزیکی برای هورچاتا، جو، تمرهندی، آب انبه
[ترجمه ترگمان]یک شیشه سنتی مکزیکی برای Horchata، جو، Tamarind، آب انبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تمبر هندی (اسم)
tamarind

انگلیسی به انگلیسی

• tropical asian evergreen tree; seed pod of the tamarind tree

پیشنهاد کاربران

بپرس