talkativeness


پرگویی، پرحرفی، وراجی

جمله های نمونه

1. Her talkativeness often rubbed him.
[ترجمه گوگل]پرحرفی او اغلب او را می مالید
[ترجمه ترگمان]صحبت talkativeness او را به هم می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Extraverts tend to possess skills such as sociability, talkativeness, and a high interest in affiliation.
[ترجمه گوگل]برونگراها تمایل به داشتن مهارت هایی مانند اجتماعی بودن، پرحرفی و علاقه زیاد به وابستگی دارند
[ترجمه ترگمان]Extraverts تمایل دارند مهارت هایی مانند اجتماعی بودن، گپ زدن و علاقه شدید به وابستگی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had been inclined to talkativeness, but gradually he became rather reserved.
[ترجمه گوگل]او به پرحرفی گرایش داشت، اما به تدریج نسبتاً محتاط شد
[ترجمه ترگمان]به صحبت کردن مشغول بود، اما کم کم بیش از پیش تودار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Andy talkativeness remarked Ray, it was the season why he considered to ask Andy or not.
[ترجمه گوگل]پرحرفی اندی به ری گفت، این فصلی بود که او فکر کرد از اندی بپرسد یا نه
[ترجمه ترگمان]اندی talkativeness گفت: \" ری، این فصلی بود که او می خواست از اندی بپرسد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Maybe you have social faults such as snobbishness, talkativeness, using slang, etc., which drive away your new acquaintances.
[ترجمه گوگل]شاید شما ایرادات اجتماعی مانند فحاشی، پرحرفی، استفاده از زبان عامیانه و غیره داشته باشید که آشنایان جدیدتان را دور می کند
[ترجمه ترگمان]شاید شما اشتباه ات اجتماعی داشته باشید که به مدپرستی using، گپ زدن، و غیره و غیره، که دوستان جدید شما را می رانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Maybe you have social faults such as snobbishness, talkativeness, and, etc. which drive away new acquaintances.
[ترجمه گوگل]شاید شما عیب های اجتماعی مانند فحاشی، پرحرفی و غیره داشته باشید که آشنایی های جدید را دور می کند
[ترجمه ترگمان]شاید شما اشتباه ات اجتماعی داشته باشید که مدپرستی, گپ زدن، و غیره، و غیره و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Talkativeness was also influenced by whether a person was talking to someone of their same gender or the opposite gender.
[ترجمه گوگل]پرحرفی همچنین تحت تأثیر این بود که آیا یک فرد با فردی هم جنس خود صحبت می کند یا با جنس مخالف
[ترجمه ترگمان]talkativeness همچنین تحت تاثیر این موضوع قرار گرفت که آیا فرد با فردی از جنس مخالف یا جنس مخالف صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The studies Leaper examined looked at talkativeness and different types of speech under a range of social situations and comparing mixed-gender and same-gender conversations.
[ترجمه گوگل]مطالعاتی که لیپر مورد بررسی قرار داد، به پرحرفی و انواع مختلف گفتار در طیفی از موقعیت‌های اجتماعی و مقایسه مکالمات مختلط و هم‌جنسی پرداختند
[ترجمه ترگمان]مطالعات بررسی شده، به گپ زدن و انواع مختلف گفتاری تحت طیف وسیعی از شرایط اجتماعی و مقایسه مکالمات میان جنسیتی و همجنس بازان نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The chief inspector recognised the classic symptoms of shock in his talkativeness, but intermingled with fear.
[ترجمه گوگل]بازرس ارشد علائم کلاسیک شوک را در پرحرفی او تشخیص داد، اما با ترس آمیخته شد
[ترجمه ترگمان]بازرس کل علایم کلاسیک را در گپ زدن خود تشخیص داد، اما با ترس و وحشت آمیخته با ترس و وحشت آمیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Besides being bored and annoyed when Hermione goes into monologue mode, Harry is also displeased when her talkativeness takes the form of showing off her knowledge.
[ترجمه گوگل]هری علاوه بر اینکه وقتی هرمیون وارد حالت مونولوگ می‌شود، خسته و آزرده می‌شود، وقتی پرحرفی‌اش به شکل نشان دادن دانش‌اش در می‌آید، ناراضی می‌شود
[ترجمه ترگمان]از این گذشته، هری نیز از این موضوع ناراحت و ناراحت به نظر می رسد، و وقتی حرف زدن و گپ زدن و صحبت کردن او را از خود دور می کند، از این موضوع ناراحت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a young professional in China, Ms Zhi learned to curb her natural talkativeness when attending meetings with her boss.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک جوان حرفه ای در چین، خانم ژی یاد گرفت که هنگام شرکت در جلسات با رئیسش از پرحرفی طبیعی خود جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]خانم (ژی)، به عنوان یک متخصص جوان در چین، هنگامی که با رئیسش در جلسات شرکت می کرد، یاد گرفت که پرحرفی خود را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Leaper said that studies that used this measure of talkativeness tended to find less difference between men and women than studies that looked at how much time people spent talking.
[ترجمه گوگل]لیپر گفت که مطالعاتی که از این معیار پرحرفی استفاده کردند، نسبت به مطالعاتی که به بررسی مدت زمانی که افراد صرف صحبت کردن پرداختند، تفاوت کمتری بین زنان و مردان پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]Leaper گفت که مطالعاتی که از این معیار صحبت کردن استفاده کردند، تمایل به پیدا کردن تفاوت کمتری بین مردان و زنان نسبت به مطالعاتی داشت که نشان می دادند چقدر زمان صرف صحبت کردن شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A 2010 study found that friends are significantly more accurate in judging traits like intelligence, talkativeness and creativity—traits that are observable and measurable.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه در سال 2010 نشان داد که دوستان در قضاوت در مورد ویژگی هایی مانند هوش، پرحرفی و خلاقیت به طور قابل توجهی دقیق تر هستند - ویژگی هایی که قابل مشاهده و اندازه گیری هستند
[ترجمه ترگمان]مطالعه سال ۲۰۱۰ نشان داد که دوستان در داوری ویژگی هایی چون هوش، پرحرفی و creativity که قابل مشاهده و قابل اندازه گیری هستند، دقیق تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. May be you have social faults such as snobbishness, talkativeness and using slang etc. which drive away your new acquaintances.
[ترجمه گوگل]ممکن است شما ایرادات اجتماعی مانند فحاشی، پرحرفی و استفاده از زبان عامیانه و غیره داشته باشید که آشنایان جدید شما را دور می کند
[ترجمه ترگمان]ممکن است شما معایب اجتماعی مثل snobbishness، گپ زدن و استفاده از اصطلاحات عامیانه و غیره داشته باشید که آشنایان جدید شما را فراری می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being talkative, garrulousness, loquaciousness, chattiness

پیشنهاد کاربران

بپرس