[ترجمه گوگل] شان درباره مشکلاتش با والدینش صحبت کرد [ترجمه ترگمان] شان درباره مشکلاتش با والدینش صحبت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Let's talk it over before we make a decision.
[ترجمه koorosh] بیا قبل از تصمیم گرفتن، صحبت کنیم.
|
[ترجمه مصطفی رضائی] بیایید قبل از تصمیم گیری در مورد آن صحبت کنیم.
|
[ترجمه گوگل] بیایید قبل از تصمیم گیری در مورد آن صحبت کنیم [ترجمه ترگمان] بیا با هم حرف بزنیم قبل از اینکه تصمیم بگیریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. We must talk over the arrangements with them.
[ترجمه koorosh] ما باید در مورد قرار با آنها صحبت کنیم.
|
[ترجمه گوگل]ما باید در مورد ترتیبات با آنها صحبت کنیم [ترجمه ترگمان]ما باید با آن ها با آن ها صحبت کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Talk over any worries with your GP.
[ترجمه گوگل]در مورد هر گونه نگرانی با پزشک عمومی خود صحبت کنید [ترجمه ترگمان]با هیچ مشکلی با دکتر عمومی شما صحبت کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Talk over problems, don't bottle them up inside.
[ترجمه گوگل]در مورد مشکلات صحبت کنید، آنها را داخل بطری نکنید [ترجمه ترگمان]راجع به مشکلات صحبت کنید، آن ها را داخل نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The entire committee will talk over the proposal.
[ترجمه گوگل]کل کمیته در مورد این پیشنهاد صحبت خواهد کرد [ترجمه ترگمان]کل کمیته درباره این پیشنهاد صحبت خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We have a great deal to talk over.
[ترجمه گوگل]ما خیلی چیزها برای صحبت کردن داریم [ترجمه ترگمان] ما یه معامله بزرگ داریم که باید باه اش حرف بزنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Those design drawings you needed to talk over with colleagues can be cut and pasted directly from whatever programs you're using.
[ترجمه گوگل]آن نقشههای طراحی را که برای صحبت با همکاران لازم داشتید، میتوان مستقیماً از هر برنامهای که استفاده میکنید، برش داد و چسباند [ترجمه ترگمان]آن نقشه های طراحی که برای صحبت کردن با همکاران لازم است، می توانند مستقیما از هر برنامه ای که استفاده می کنید، بریده و pasted [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Let's talk over coffee .
[ترجمه گوگل]بیا سر قهوه حرف بزنیم [ترجمه ترگمان]بیا درباره قهوه حرف بزنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mr. Hobbs didn't talk over my suggestions with his brother until yesterday afternoon.
[ترجمه گوگل]آقای هابز تا دیروز بعدازظهر درباره پیشنهادهای من با برادرش صحبت نکرد [ترجمه ترگمان]آقای هابز از پیشنهاد من تا دیروز با برادرش حرف نزد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He invited me to his home to talk over old times.
[ترجمه گوگل]او مرا به خانه اش دعوت کرد تا در مورد زمان های گذشته صحبت کنم [ترجمه ترگمان]اون منو به خونه ش دعوت کرد تا بارها و بارها با هم حرف بزنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I can't talk over the telephone.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تلفنی صحبت کنم [ترجمه ترگمان]نمی توانم از پشت تلفن حرف بزنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The talk over lunch was of government idiocies.
[ترجمه گوگل]صحبت سر ناهار درباره حماقت های دولتی بود [ترجمه ترگمان]صحبت سر ناهار عبارت بود از؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I'd like to talk over that article you wrote about the film.
[ترجمه گوگل]من می خواهم در مورد مقاله ای که در مورد فیلم نوشته اید صحبت کنم [ترجمه ترگمان]دوست دارم در مورد مقاله ای که در مورد فیلم نوشتم صحبت کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Don't talk over their heads or talk down to them.
[ترجمه گوگل]بالای سرشان حرف نزنید و با آنها صحبت نکنید [ترجمه ترگمان]از بالای سرشان حرف نزنید و با آن ها حرف نزنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They had a great deal in common to talk over.
[ترجمه گوگل]آنها نقاط مشترک زیادی برای صحبت کردن داشتند [ترجمه ترگمان]آن ها خیلی با هم حرف می زدند و با هم صحبت می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It was a real job to talk over that noise.
[ترجمه گوگل]صحبت کردن بر سر آن سروصدا کار واقعی بود [ترجمه ترگمان]این یه شغل واقعی بود که با اون سر و صدا حرف بزنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• discuss, dwell on -
پیشنهاد کاربران
پریدن وسط حرف طرف مقابل
صحبت کردن درباره
Discuss or debate
در میون گذاشتن ( موضوعی ) با کسی Think it over یا Think sth over
بین حرف کس دیگری حرف زدن.
بحث کردن درباره یک مشکل با برنامه
بحث و مشورت با کسی قبل تصمیم گیری
بحث و گفت و گو کردن ( معمولاً طولانی )
مورد بحث ومذاکره مجدد قرار دادن to discuss بحث کردن
مشورت کردن
to discuss a problem or situation with someone, often to find out their opinion or to get advice before making a decision about it