talk over

/tɔːkˈoʊvə//tɔːkˈəʊvə/

1- بحث کردن (درباره ی چیزی)، مذاکره کردن 2- موافق کردن، همراه کردن، همراهی کردن، مورد بحک ومذاکره مجدد قرار دادن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to discuss.

- Sean talked over his problems with his parents.
[ترجمه گوگل] شان درباره مشکلاتش با والدینش صحبت کرد
[ترجمه ترگمان] شان درباره مشکلاتش با والدینش صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Let's talk it over before we make a decision.
[ترجمه koorosh] بیا قبل از تصمیم گرفتن، صحبت کنیم.
|
[ترجمه مصطفی رضائی] بیایید قبل از تصمیم گیری در مورد آن صحبت کنیم.
|
[ترجمه گوگل] بیایید قبل از تصمیم گیری در مورد آن صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان] بیا با هم حرف بزنیم قبل از اینکه تصمیم بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We must talk over the arrangements with them.
[ترجمه koorosh] ما باید در مورد قرار با آنها صحبت کنیم.
|
[ترجمه گوگل]ما باید در مورد ترتیبات با آنها صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید با آن ها با آن ها صحبت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Talk over any worries with your GP.
[ترجمه گوگل]در مورد هر گونه نگرانی با پزشک عمومی خود صحبت کنید
[ترجمه ترگمان]با هیچ مشکلی با دکتر عمومی شما صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Talk over problems, don't bottle them up inside.
[ترجمه گوگل]در مورد مشکلات صحبت کنید، آنها را داخل بطری نکنید
[ترجمه ترگمان]راجع به مشکلات صحبت کنید، آن ها را داخل نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The entire committee will talk over the proposal.
[ترجمه گوگل]کل کمیته در مورد این پیشنهاد صحبت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]کل کمیته درباره این پیشنهاد صحبت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We have a great deal to talk over.
[ترجمه گوگل]ما خیلی چیزها برای صحبت کردن داریم
[ترجمه ترگمان] ما یه معامله بزرگ داریم که باید باه اش حرف بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Those design drawings you needed to talk over with colleagues can be cut and pasted directly from whatever programs you're using.
[ترجمه گوگل]آن نقشه‌های طراحی را که برای صحبت با همکاران لازم داشتید، می‌توان مستقیماً از هر برنامه‌ای که استفاده می‌کنید، برش داد و چسباند
[ترجمه ترگمان]آن نقشه های طراحی که برای صحبت کردن با همکاران لازم است، می توانند مستقیما از هر برنامه ای که استفاده می کنید، بریده و pasted
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let's talk over coffee .
[ترجمه گوگل]بیا سر قهوه حرف بزنیم
[ترجمه ترگمان]بیا درباره قهوه حرف بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr. Hobbs didn't talk over my suggestions with his brother until yesterday afternoon.
[ترجمه گوگل]آقای هابز تا دیروز بعدازظهر درباره پیشنهادهای من با برادرش صحبت نکرد
[ترجمه ترگمان]آقای هابز از پیشنهاد من تا دیروز با برادرش حرف نزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He invited me to his home to talk over old times.
[ترجمه گوگل]او مرا به خانه اش دعوت کرد تا در مورد زمان های گذشته صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]اون منو به خونه ش دعوت کرد تا بارها و بارها با هم حرف بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I can't talk over the telephone.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تلفنی صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم از پشت تلفن حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The talk over lunch was of government idiocies.
[ترجمه گوگل]صحبت سر ناهار درباره حماقت های دولتی بود
[ترجمه ترگمان]صحبت سر ناهار عبارت بود از؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'd like to talk over that article you wrote about the film.
[ترجمه گوگل]من می خواهم در مورد مقاله ای که در مورد فیلم نوشته اید صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم در مورد مقاله ای که در مورد فیلم نوشتم صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't talk over their heads or talk down to them.
[ترجمه گوگل]بالای سرشان حرف نزنید و با آنها صحبت نکنید
[ترجمه ترگمان]از بالای سرشان حرف نزنید و با آن ها حرف نزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They had a great deal in common to talk over.
[ترجمه گوگل]آنها نقاط مشترک زیادی برای صحبت کردن داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها خیلی با هم حرف می زدند و با هم صحبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was a real job to talk over that noise.
[ترجمه گوگل]صحبت کردن بر سر آن سروصدا کار واقعی بود
[ترجمه ترگمان]این یه شغل واقعی بود که با اون سر و صدا حرف بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• discuss, dwell on -

پیشنهاد کاربران

پریدن وسط حرف طرف مقابل
صحبت کردن درباره
Discuss or debate
در میون گذاشتن ( موضوعی ) با کسی
Think it over یا Think sth over
بین حرف کس دیگری حرف زدن.
بحث کردن درباره یک مشکل با برنامه
بحث و مشورت با کسی قبل تصمیم گیری
بحث و گفت و گو کردن ( معمولاً طولانی )
مورد بحث ومذاکره مجدد قرار دادن
to discuss
بحث کردن
مشورت کردن
to discuss a problem or situation with someone, often to find out their opinion or to get advice before making a decision about it
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس