talk of the town

جمله های نمونه

1. Their engagement is the talk of the town.
[ترجمه سارا] نامزدی آنها نقل محافل شده
|
[ترجمه گوگل]نامزدی آنها بحث شهر است
[ترجمه ترگمان]نامزدی آن ها صحبت از شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The new statue in the park is the talk of the town.
[ترجمه گوگل]مجسمه جدید در پارک بحث شهر است
[ترجمه ترگمان]مجسمه تازه در پارک، صحبت از شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His strange behavior is the talk of the town.
[ترجمه فروغ] رفتارهای عجیبش نقل هر مجلس شده است.
|
[ترجمه گوگل]رفتار عجیب او بحث شهر است
[ترجمه ترگمان]رفتار عجیبش این است که درباره شهر صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Overnight, she became the talk of the town .
[ترجمه گوگل]یک شبه، او به بحث شهر تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]یک شبه، راجع به موضوع شهر صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was the talk of the town and many newspapers printed his lectures.
[ترجمه گوگل]او بحث شهر بود و بسیاری از روزنامه ها سخنرانی های او را چاپ می کردند
[ترجمه ترگمان]صحبت از این شهر بود و بسیاری از روزنامه ها مقاله او را چاپ می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr. Smith is now the talk of the town.
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت اکنون بحث شهر است
[ترجمه ترگمان]اقای اسمیت حالا صحبت از شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is the talk of the town.
[ترجمه گوگل]او بحث شهر است
[ترجمه ترگمان]او راجع به این شهر صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The death of Michael has been the talk of the town recently.
[ترجمه گوگل]مرگ مایکل اخیراً مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]مرگ مایکل اخیرا در مورد شهر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The news soon became the talk of the town across the land.
[ترجمه گوگل]این خبر به زودی تبدیل به بحث و گفتگو در سراسر کشور شد
[ترجمه ترگمان]به زودی اخبار شهر از آن سوی سرزمین به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's been the talk of the town the week before Super Bowl XLV - freezing temperatures mixed with ice and snow.
[ترجمه گوگل]هفته قبل از Super Bowl XLV بحث شهر بود - دمای یخ مخلوط با یخ و برف
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی هفته قبل از مسابقه سوپر بول با یخ و برف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's the talk of the town.
[ترجمه Parmida Jafarian] زبانزد شهر است.
|
[ترجمه گوگل]بحث شهر است
[ترجمه ترگمان]این حرف شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fact that bank was robbed has become the talk of the town in Recent days.
[ترجمه گوگل]دزدی از بانک در روزهای اخیر به بحث شهر تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که بانک در روزه ای اخیر مورد سرقت قرار گرفته است، تبدیل به صحبت از این شهر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The modern sculpture outside the new library is the talk of the town.
[ترجمه گوگل]مجسمه مدرن بیرون از کتابخانه جدید بحث شهر است
[ترجمه ترگمان]مجسمه مدرن در خارج از کتابخانه جدید، صحبت از شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. City are priceless, and the price the city will always be the talk of the town.
[ترجمه گوگل]شهرها قیمتی ندارند، و قیمت شهر همیشه بحث شهر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]شهر پر زرق و برق است و قیمت شهر همیشه صحبت از شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• main sensational item around town, being in the public's eye, hot news of the day, what everyone is talking about

پیشنهاد کاربران

ورد زبان همه بودن
اگه در انگلیسی بخواهیم بگیم چیزی شایع شده یا به اصطلاح نقل مجلس است می توانیم از اصطلاح زیر استفاده کنیم
Talk of the town
ex: The new bar at the end of the street is the talk of the town.
نقل مجلس
نقل مجالس
نقل هر محفل
نقل محافل
.
یعنی مردم زیاد دربارش حرف میزنند

بپرس