talk nonsense

جمله های نمونه

1. " Don't talk nonsense ", she said sharply.
[ترجمه گوگل]او با تندی گفت: «بیهوده حرف نزن»
[ترجمه ترگمان]به تندی گفت: چرت و پرت نگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nonsense/Don't talk nonsense! She's far too ill to return to work!
[ترجمه گوگل]مزخرف/ حرف مفت نزن! او خیلی مریض است که نمی تواند سر کار بازگردد!
[ترجمه ترگمان]چرند نگو، حرف مفت نزن! اون خیلی مریضه که برگرده سر کار!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is characteristic of him to talk nonsense.
[ترجمه گوگل]مزخرف گفتن از خصوصیات اوست
[ترجمه ترگمان]این یکی از خصوصیات اوست که حرف های بی معنی می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A : Why do you talk nonsense all the time?
[ترجمه گوگل]ج: چرا مدام مزخرف می گویی؟
[ترجمه ترگمان]الف: چرا همه اش چرت و پرت می گویی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I assure you they talk nonsense.
[ترجمه گوگل]من به شما اطمینان می دهم که آنها مزخرف می گویند
[ترجمه ترگمان]به شما اطمینان می دهم که این حرف بی معنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To talk nonsense or foolishness . H e blethered on, the blithering fool.
[ترجمه گوگل]بیهوده یا حماقت گفتن او ابله دمنده
[ترجمه ترگمان]چه حرف ها! چه حماقتی! اچ اس ای احمق احمق!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You know that well enough, so don't talk nonsense.
[ترجمه گوگل]تو این را به اندازه کافی خوب می دانی، پس مزخرف صحبت نکن
[ترجمه ترگمان]تو این را خوب می دانی، پس حرف مفت نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Do not talk nonsense . To argue in a circle is not scientific at all.
[ترجمه گوگل]حرف مفت نزن بحث در یک حلقه اصلا علمی نیست
[ترجمه ترگمان]چرت و پرت نگو بحث کردن در یک دایره علمی اصلا علمی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You have been talking nonsense make me talk nonsense.
[ترجمه گوگل]تو مزخرف می‌گفتی، مرا مجبور کن که حرف‌های بیهوده بزنم
[ترجمه ترگمان]تو حرف های احمقانه ای می زنی تا من حرف بی معنی بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Girl bate: Talk nonsense again, I with respect to crumb your egg!
[ترجمه گوگل]دختر باته: بازم مزخرف حرف بزن، من با احترام تخم مرغتو خرد میکنم!
[ترجمه ترگمان]دختر جون، باز هم حرف نزن، با احترام به تخم مرغت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Upstairs friends: do not talk nonsense!
[ترجمه گوگل]دوستان طبقه بالا: حرف مزخرف نزنید!
[ترجمه ترگمان]در طبقه بالا دوستان حرف نزنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Annie: You talk nonsense.
[ترجمه گوگل]آنی: تو مزخرف می گویی
[ترجمه ترگمان]تو چرت و پرت میگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You must not talk nonsense.
[ترجمه گوگل]نباید حرف بیهوده بزنی
[ترجمه ترگمان]تو نباید این حرف ها را بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Talking nonsense is the sole privilege mankind possesses over the other organisms. It's by talking nonsense that one gets to the truth! I talk nonsense, therefore I'm human. Fyodor Dostoyevsky
[ترجمه گوگل]بیهوده گفتن تنها امتیازی است که بشر نسبت به موجودات دیگر دارد با حرف های بیهوده است که آدم به حقیقت می رسد! من مزخرف می گویم، پس انسان هستم فئودور داستایفسکی
[ترجمه ترگمان]حرف مفت زدن تنها امتیار بشر است که از موجودات دیگر دارد این حرف بی معنی است که انسان حقیقت را می گوید! این حرف بی معنی است، بنابراین من انسان هستم فیودور Dostoyevsky!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• say silly or stupid things

پیشنهاد کاربران

چرت و پرت گفتن
بی معنی/منطق حرف زدن
حرف های نامشخص زدن
چرتُپُرتیدن.
دَریوَریدَن.
کُسشِریدَن.

بپرس