talc

/ˈtælk//tælk/

معنی: طلق، طلق زدن به، باطلق ساختن
معانی دیگر: (از ریشه ی عربی)، تالک (سیلیکات منیزیم: mg3si4o10(oh)2)، مخفف: (talcum (powder

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a soft mineral with a greasy feel used in making talcum powder and in various industrial products.

(2) تعریف: talcum powder.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: talcs, talcing, talcking, talced, talcked
• : تعریف: to rub or sprinkle talc on.

جمله های نمونه

1. Talc Technology has recently sold a majority holding to Ivernia West for £12000.
[ترجمه گوگل]Talc Technology اخیرا اکثریت سهام را به Ivernia West به قیمت 12000 پوند فروخته است
[ترجمه ترگمان]شرکت فن آوری talc اخیرا اکثریت را به Ivernia غربی به مبلغ ۱۲۰۰۰ پوند فروخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Avoid using antiseptics, perfumed soaps or talc in the vaginal area, and don't use vaginal deodorants.
[ترجمه گوگل]از مصرف مواد ضد عفونی کننده، صابون های معطر یا تالک در ناحیه واژن خودداری کنید و از دئودورانت های واژن استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]از استفاده از antiseptics، صابون معطر و یا تالک در ناحیه واژینال دوری کنید و از deodorants واژینال استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Among the silicates hardness varies from 1 in talc to 8 in topaz.
[ترجمه گوگل]در بین سیلیکات ها سختی از 1 در تالک تا 8 در توپاز متغیر است
[ترجمه ترگمان]در بین سیلیکات سدیم از ۱ در تالک به ۸ تن در topaz تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I rubbed talc into my face.
[ترجمه گوگل]تالک به صورتم مالیدم
[ترجمه ترگمان]آن را به صورتم مالیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's eighty percent talc anyway.
[ترجمه گوگل]به هر حال هشتاد درصد طلق است
[ترجمه ترگمان]به هر حال، تالک هشتاد درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Olivine has been completely altered to serpentine, talc, and amphibole in the BORE-hole examined in detail.
[ترجمه گوگل]الیوین به طور کامل به مارپیچ، تالک، و آمفیبول در سوراخ سوراخ بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]تالک، تالک، و amphibole در سوراخ bore به طور کامل تغییر یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our Talc made with Organic Australian White Clay and is perfect for delicate and sensitive skin.
[ترجمه گوگل]تالک ما با خاک رس سفید ارگانیک استرالیا ساخته شده و برای پوست های ظریف و حساس عالی است
[ترجمه ترگمان]talc ما با Clay سفید Australian (آلی Clay)ساخته شده و برای پوست حساس و حساس عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The crystals represent talc that is used to to dilute the injected drug.
[ترجمه گوگل]کریستال ها نشان دهنده تالک هستند که برای رقیق کردن داروی تزریقی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این کریستال ها، تالک را نشان می دهند که برای رقیق کردن مواد تزریقی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The development prospect of the talc used in plastics industry are discussed.
[ترجمه گوگل]چشم انداز توسعه تالک مورد استفاده در صنعت پلاستیک مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]چشم انداز توسعه تالک مورد استفاده در صنعت پلاستیک مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The phyllo-metamorphic minerals are sericite, chlorite, clinochlore and talc.
[ترجمه گوگل]کانی های فیلو دگرگونی عبارتند از: سریسیت، کلریت، کلینوکلور و تالک
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی phyllo - metamorphic عبارتند از sericite، chlorite، clinochlore و تالک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Experimental test shows that the lutaceous talc may become a new kind of agglomerant of magnesian porcelain and alkaline refractory materials and a cheap substitute of massive talc.
[ترجمه گوگل]آزمایش تجربی نشان می‌دهد که تالک لوتاسه ممکن است به نوع جدیدی از آگلومرانت از چینی منیزیم و مواد نسوز قلیایی و جایگزین ارزان تالک عظیم تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]آزمایش تجربی نشان می دهد که تالک ممکن است به نوع جدیدی از agglomerant magnesian و مواد نسوز و جایگزینی ارزان تالک عظیم تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The high quality talc in Haicheng mine field can be used to many kinds of industry.
[ترجمه گوگل]تالک با کیفیت بالا در میدان معدن Haicheng می تواند در بسیاری از انواع صنعت استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نانوذرات با کیفیت بالا در حوزه معدن Haicheng را می توان برای بسیاری از انواع صنعت مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Composite particle of talc powder with uniform size distribution and better activation is fabricated by stirred mill based on the principle of mechanochemistry.
[ترجمه گوگل]ذرات کامپوزیتی پودر تالک با توزیع اندازه یکنواخت و فعال سازی بهتر توسط آسیاب همزن بر اساس اصل مکانیک شیمی ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]پودر تالک از پودر تالک با توزیع اندازه یکنواخت و فعال سازی بهتر توسط آسیاب stirred براساس اصل of ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The talc - schist, talcmarble and biotite - schist are the most favourable hosting rocks to mineralization.
[ترجمه گوگل]تالک شیست، تالک مرمر و بیوتیت شیست مطلوب ترین سنگ های میزبان برای کانی سازی هستند
[ترجمه ترگمان]سنگ talc، talcmarble، talcmarble و biotite بیش ترین مطلوبیت را برای کانی سازی برخوردار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Talc, Mica, Silica, Propyl paraben, Methyl paraben, Art - Pearl, Zinc stearate, Vitamin E, Squalane.
[ترجمه گوگل]تالک، میکا، سیلیس، پروپیل پارابن، متیل پارابن، هنر - مروارید، استئارات روی، ویتامین E، اسکوالان
[ترجمه ترگمان]talc، میکا، Silica، propyl paraben، Methyl paraben، آرت - پرل، stearate Zinc، ویتامین E، Squalane
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طلق (اسم)
laminated gypsum, talc

طلق زدن به (فعل)
talc

باطلق ساختن (فعل)
talc

تخصصی

[عمران و معماری] طلق - سنگ صابونی
[مهندسی گاز] طبق
[نساجی] طلق
[خاک شناسی] تالک

انگلیسی به انگلیسی

• magnesium silicate powder (used in cosmetics, medicine, etc.); talcum powder
talc is the same as talcum powder; an informal word.

پیشنهاد کاربران

تالک ( اسم ) : پودر سفید نرمی که برای پاشیدن روی پوست تحریک شده استفاده می شود
پودر سیلیکات منیزیم

بپرس