1. ace takes the king
خال آس از شاه می برد.
2. akram takes bribes
اکرم رشوه می گیرد.
3. cancer takes many lives
سرطان خیلی ها را می کشد.
4. he takes after his father
او به پدرش رفته است.
5. he takes an occasional leave of absence
او به ندرت از مرخصی بدون حقوق استفاده می کند.
6. he takes care of the company's finances
او سرپرست امور مالی شرکت است.
7. he takes his vodka straight
او ودکای خود را بدون آمیزه می خورد.
8. he takes no stock in human rights
او ارزشی برای حقوق انسانی قائل نیست.
9. he takes raisins instead of sugar
او به جای شکر کشمش می خورد.
10. he takes serious interest in the theater
او علاقه ی جدی به تئاتر دارد.
11. it takes a lot of time
خیلی وقت می گیرد.
12. it takes courage to do what he did
کاری که او کرد به شجاعت نیاز دارد.
13. it takes five days to unload this ship
باراندازی این کشتی پنج روز طول می کشد.
14. it takes money to travel
سفر کردن پول لازم دارد.
15. it takes twenty skins to make an overcoat
برای درست کردن یک پالتو بیست تخته پوست لازم است.
16. julie takes two showers each day
جولی در روز دوبار دوش می گیرد.
17. she takes careful notes in all her classes
در همه ی کلاس هایش یادداشت های دقیقی بر می دارد.
18. water takes the shape of its container
آب شکل ظرف را به خود می گیرد.
19. a flue takes the smoke from the water heater to the main chimney of the house
لوله دود را از آبگرمکن به دودکش اصلی خانه می برد.
20. he never takes alcohol in any form
او ابدا هیچ جور مشروب الکلی نمی خورد.
21. her death takes place in the conclusion of the story
مرگ او در پایان (یا بخش آخر) داستان اتفاق می افتد.
22. our army takes soft boys and turns them into tough soldiers
ارتش ما جوانان کم استقامت را می گیرد و تبدیل به سربازان پرطاقت می کند.
23. quitting opium takes a lot of determination
ترک اعتیاد به تریاک اراده ی محکم می خواهد.
24. the tax takes quite a bite from my monthly pay
مالیات حسابی از حقوق ماهیانه ام می کاهد.
25. the trip takes four hours by train and five by road
این مسافرت با ترن چهار ساعت و با ماشین پنج ساعت طول می کشد.
26. this bus takes 40 passengers
این اتوبوس برای 40 مسافر جا دارد.
27. this camera takes good pictures
این دوربین عکس های خوبی می گیرد.
28. this plant takes cold weather beautifully
این گیاه در هوای سرد خوب تاب می آورد.
29. what it takes
(عامیانه) هرچه که لازم باشد
30. a resident landlord takes better care of the land than an absentee landlord
ملاک ساکن در ملک،بهتر از ملاک غایب به زمین می رسد.
31. a transitive verb takes an object
فعل متعدی مفعول می گیرد.
32. the film's ending takes the audience by storm
پایان فیلم تماشاگران را غرق در شگفتی می کند.
33. the word "book" takes an "s" in the plural
واژه ی "book" در جمع "s" می گیرد.
34. weaving a carpet takes a lot of labor
بافتن یک فرش خیلی کار می برد.
35. whatever action the government takes will affect me individually
هر اقدامی که دولت انجام بدهد شخصا مرا تحت تاءثیر قرار خواهد داد.
36. one of the parent birds takes care of the chicks
یکی از پرندگان والد از جوجه ها نگهداری می کند.
37. all the action of this play takes place in a sitting room
همه ی وقایع این نمایش در اتاق نشیمن اتفاق می افتد.
38. now that he is dead, who takes care of his family?
حالا که مرده است چه کسی از زن و بچه اش نگهداری می کند؟
39. i want to succeed and i'll do what it takes
می خواهم موفق بشوم و هر کاری که لازم باشد خواهم کرد.
40. this train runs between tehran and ghom and each run takes two hours
این ترن میان تهران و قم رفت و برگشت می کند و هر سفر دو ساعت طول می کشد.