taken up

پیشنهاد کاربران

شروع کردن مثلا i had taken up play guitar یعنی منم شروع کردم i had started
بردن، به جای دیگری بردن
برداشت کردن
به خودجلب کرده
مورد قبول واقع شدن. پذیرفتن.
گرفته شده، اِشغال شده
کنار گذاشتن، حذف کردن
خورده شود

بپرس