عبارت "take with a grain of salt" در انگلیسی به معنای "با احتیاط پذیرفتن چیزی" یا "با شک و تردید پذیرفتن چیزی" است. وقتی این عبارت را می گوییم، منظور این است که اطلاعات یا حرف ها را نباید کاملاً جدی گرفت یا بدون بررسی بیشتر به آن ها اعتماد کرد.
... [مشاهده متن کامل]
معانی مختلف:
To accept something with doubt or skepticism.
فارسی: چیزی را با شک و تردید پذیرفتن.
یعنی به چیزی که گفته می شود یا شنیده می شود شک داشته باشیم و به طور کامل به آن ایمان نداشته باشیم.
ریشه:
این عبارت به قرن های گذشته برمی گردد. در آن زمان ها، نمک ( salt ) به عنوان یک دارو یا ماده محافظت کننده شناخته می شد، اما حتی نمک نیز گاهی اوقات به دلیل خلوص پایین یا کیفیت نامناسب، اثرگذاری کامل نداشت. بنابراین، "grain of salt" نماد چیزی است که باید با احتیاط پذیرفته شود.
مثال ها:
"I heard the news, but I’m taking it with a grain of salt until I see the official report. "
( من اخبار را شنیدم، ولی تا زمانی که گزارش رسمی را نبینم، با شک و تردید به آن نگاه می کنم. )
"You should take his advice with a grain of salt; he’s not always right. "
( تو باید توصیه های او را با احتیاط بپذیری؛ او همیشه درست نمی گوید. )
معادل های فارسی:
با شک پذیرفتن چیزی
با احتیاط پذیرش کردن
با تردید قبول کردن
با کمی دودلی پذیرفتن
chatgpt
... [مشاهده متن کامل]
معانی مختلف:
فارسی: چیزی را با شک و تردید پذیرفتن.
یعنی به چیزی که گفته می شود یا شنیده می شود شک داشته باشیم و به طور کامل به آن ایمان نداشته باشیم.
ریشه:
این عبارت به قرن های گذشته برمی گردد. در آن زمان ها، نمک ( salt ) به عنوان یک دارو یا ماده محافظت کننده شناخته می شد، اما حتی نمک نیز گاهی اوقات به دلیل خلوص پایین یا کیفیت نامناسب، اثرگذاری کامل نداشت. بنابراین، "grain of salt" نماد چیزی است که باید با احتیاط پذیرفته شود.
مثال ها:
( من اخبار را شنیدم، ولی تا زمانی که گزارش رسمی را نبینم، با شک و تردید به آن نگاه می کنم. )
( تو باید توصیه های او را با احتیاط بپذیری؛ او همیشه درست نمی گوید. )
معادل های فارسی:
با شک پذیرفتن چیزی
با احتیاط پذیرش کردن
با تردید قبول کردن
با کمی دودلی پذیرفتن
دقت کنین معنی اگزجره کردن و پیازذاغش زیاد کردن نمیده!!!!! یعنی با احتیاط و شک به چیزی نگاه کردن.
ساختار کاربرد اش در جملات به این صورته:
To take something with a pinch of salt
مثال:
I always take ads on television with a pinch of salt
... [مشاهده متن کامل]
I usually take his speech with a pinch of salt, because he always exaggerate the facts.
ساختار کاربرد اش در جملات به این صورته:
مثال:
... [مشاهده متن کامل]
یک کلاغ رو چهل کلاغ کردن
چیزی را که به شما گفته می شود کاملاً باور نکردن، زیرا فکر می کنید بعید است که درست باشد
You have to take everything she says with a pinch of salt, because she tends to exaggerate
به چیزی شاخ و برگ دادن