take toll

پیشنهاد کاربران

Traveling a lot can really takes it's toll
مسافرت زیاد می تونه زیانبار باشه ( اینجا یعنی خسته کننده باشه )
زیان داشتن/ اثر سوء به جا گذاشتن ، خسارت به بار آوردن ، موجب خسارت شدن ، عوارض داشتن ، عوارضی به جا گذاشتن ، عوارض گرفتن ( در عوارضی ها و . . . )
قربانی گرفتن
زبان داشتن
عوارض داشتن
اثر منفی گذاشتن
زیان داشتنیا زدن ، عوارض داشتن ( گرفتن )

بپرس