take . . . to extremes : به افراط کشاندن/ رساندن چیزی
Problems only occur when this attitude is taken to extremes.
مشکلات تنها زمانی رخ می دهند که این نگرش به افراط کشیده شود.
They took a anti - ageist policy to extremes
... [مشاهده متن کامل]
آنها یک سیاست ضد پیری را به حد افراط رساندند.
Most people I know work fairly hard but she takes it to extremes.
اکثر افرادی که من می شناسم نسبتاً سخت کار می کنند، اما اودر این کار به حد فراط رسیده است.
مشکلات تنها زمانی رخ می دهند که این نگرش به افراط کشیده شود.
... [مشاهده متن کامل]
آنها یک سیاست ضد پیری را به حد افراط رساندند.
اکثر افرادی که من می شناسم نسبتاً سخت کار می کنند، اما اودر این کار به حد فراط رسیده است.