take time outs

پیشنهاد کاربران

✔ ground a child
کودک را از بیرون رفتن محدود کردن ( مثلا تو اتاق خودش بمونه چند ساعت یا چند روز. یا کلا از خونه بیرون نره )
مثال:
I got home at 2 am and Dad grounded me on the spot.
✔ give a child time outs
...
[مشاهده متن کامل]

give time - outs /give a time - out
به کودک تنبیه زمانی دادن ( بیشتر برای خردسالان. میگن برو گوشه دیوار باایست به کار بدت فکر کن )
Whenever her son misbehaves, Sarah gives him a 5 - minute time out in his room to calm down and reflect on his actions.
✅ take/get a time - out or get/take time - outs
وقتی یک بچه تنبیه زمانی میگیره
Alex, throwing toys is not safe. Please stop. If you continue to throw toys, you will need to take a time - out.

متوقف کردن کارمعمول برای استراحت یا انجام دادن کارمعمول.
زمان استراحت بگیرید، توقف کنید، استراحت کنید، صبر کنید،

بپرس