کنترل یا مسئولیت را به عهده گرفتن، اغلب در زمینه رانندگی یا ناوبری استفاده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مثال؛
کنترل اوضاع یا چیزی را به دست گرفتن
مثال:
There's this massive project at work. I just don't have any time to organise it. Can you take the wheel on this one?
مثال دیگر:I think I'll take the wheel on the decorations for the party, but could you organise the food?
مثال:
مثال دیگر:I think I'll take the wheel on the decorations for the party, but could you organise the food?
پشت فرمان نشستن
سکان هدایت را بدست گرفتن
فرمون و بگیر
رانندگی کردن
مثال:
my friend thought i am tired and then she took the wheel
مثال:
کنترل اوضاع را بدست گرفتن
هدایت یا کنترل کردن ( رانندگی کردن )