بهبود اوضاع
کمرنگ کردن
زهر/نیش چیز رو گرفتن: کمتر بد کردن چیز
یک وضع دشوار رو خوشایند تر کردن؛
مثال از Macmillan dictionary :a pay bonus should take the sting out of the tax increases >پرداخت پاداش باید اوضاع نامطلوب افرایش مالیات رو بهبود ببخشه ( خوشایند تر کنه )
مثال از Macmillan dictionary :a pay bonus should take the sting out of the tax increases >پرداخت پاداش باید اوضاع نامطلوب افرایش مالیات رو بهبود ببخشه ( خوشایند تر کنه )