take the gilt off the gingerbread

پیشنهاد کاربران

Take the gilt off the gingerbread – meaning: to destroy the part of something that gives it its appeal.
چیزی رو کوفتِ کسی کردن؛ حالگیری کردن؛ از دماغ کسی در آوردن؛ زهر مار کسی کردن؛ ضد حال خوردن؛ عیش کسی را منغص کردن؛ حال کسی را گرفتن؛ مکدر کردن یا شدن.
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
We had a great trip, but our flight home was badly delayed, which took the gilt off the gingerbread.
ما سفر خوبی داشتیم، اما ضد حال بدی خوردیم چون پرواز ما به خانه به مدت طولانی به تعویق افتاد.
Example 2: 👇
Knowing that Jim didn't want to be there rather took the gilt off the gingerbread.
دانستن اینکه جیم نمی خواد اونجا باشه حالگیری بود.
Example 3: 👇
I thought being a nurse would be all excitement, but three patients vomited on me on my first day, and that’s really taken the gilt off the gingerbread.
فکر می کردم پرستار بودن برایم هیجان انگیز است، اما سه بیمار در روز اول روی من استفراغ کردن که کلاً هیجان این شغل بهم کوفت شد.
Example 4: 👇
It was fairly pleasant break, though a heavy cold did rather take the gilt off the gingerbread.
استراحت نسبتاً خوشایندی بود، اگرچه سرمای شدید از دماغمون درآورد.
Example 5: 👇
PHOEBE: I don’t want to always have to work. I mean you want a bit of life before it’s all over. It takes all the gilt off if you know you’ve got to go on and on till they carry you out in a box.
* The Entertainer - a play by John Osborne
فیبی: من نمی خوام همیشه کار کنم. منظورم اینه که آدم باید قبل از اینکه همه چیز تمام بشه یه کمَم زندگی بکنه ( حال کنه ) . اگر بدونی که فقط با کار کردن باید ادامه بدی تا زمانی که تو رو تویِ تابوت بذارن، زندگی زهرِ مار آدم میشه.
متن انتخابی: تجزیه و تحلیل سایت ای - نُتس از نمایشنامه ی #سرگرمی ساز، # اثر جان آزبرن

take the gilt off the gingerbread
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/take-the-gilt-off-the-gingerbread
To do or be something that makes a situation or achievement less attractive or impressive.

بپرس