take something for granted

پیشنهاد کاربران

1 - دیگه نپرسیدم چطوریه و چی شده
I didn't realize that Melanie hadn't been to college - I suppose I just took it for granted.
نمی دونستم که ملانی دانشگاه نرفته، دیگه نپرسیدم چرا
2 - سرسری گرفتن
...
[مشاهده متن کامل]

قدر ندانستن
بها ندادن
اهمیت ندادن
One of the problems with relationships is that after a while you just take each other for granted.
یکی از معضلات رابطه ها اینه که بعد از گذشت یک زمان به همدیگر اهمیت نمی دهید.

چشم بسته قبول کردن
بدون چون و چرا قبول کردن
take something for granted به این معنی اشاره داره: به یک چیز ( مثل یک تئوری ) با تمام وجود اعتقاد داشتن طوری که مو لای درزش نمی ره.
دست کم گرفتن
چیزی را مسلم دانستن
قدر چیزی را ندانستن
Take
Something/someone
For
Granted
یعنی قدر ( چیزی/کسی ) را دونستن
You took me for granted : قدر منو ندونستی
I took her for granted. I took sara for granted
My wife roselyn took me for granted
Do not take anything for granted
به معنی قدر نداشتن است ( تنها عبارت انگلیسی است که مثبت نوشته میشود ولی معنی منفی دارد. )
البته درست است این عبارت به طور زیر بنویسیم:
Take S. th/S. Body Granted
بهتر است در اینجا از for استفاده نکنیم
با همیشگی دانستن چیزی یا کسی، آن را بی ارزش دانستن

( وجود یا وقوع چیزی را ) مسلم فرض کردن ( و قدر آنها را ندانستن )
چیزی را مسلم فرض کردن

بپرس