با تمام وجود جنگیدن ( با تمام قوا و توان حمله یا مقابله کردن. ) فعل
"He told me if I were going to try, that I better take him all out!"
سخت جنگیدن با کسی ( از تمام توان و ظرفیت خود برای شکست دادن حریف استفاده کردن. ) فعل
... [مشاهده متن کامل]
" He wasn't happy and he wanted to take me all out the very first chance he could find. "
از پا در آوردن کامل ( کسی را طوری شکست دادن که دیگر نتواند بلند شود. ) فعل
"If you ever cross me, you can rest assure that I'll take you all out. "
سخت جنگیدن با کسی ( از تمام توان و ظرفیت خود برای شکست دادن حریف استفاده کردن. ) فعل
... [مشاهده متن کامل]
از پا در آوردن کامل ( کسی را طوری شکست دادن که دیگر نتواند بلند شود. ) فعل