1. Liberty, when it begins to take root, is a plant of rapid growth.
[ترجمه گوگل]لیبرتی، زمانی که شروع به ریشه زدن می کند، گیاهی است که سریع رشد می کند
[ترجمه ترگمان]آزادی، زمانی که شروع به ریشه کردن می کند، یک گیاه رشد سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I hope those cuttings will take root.
[ترجمه گوگل]امیدوارم آن قلمه ها ریشه دار شوند
[ترجمه ترگمان]من امیدوارم که آن شاخه های بریده ریشه بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Fortunately, militarism failed to take root in Europe as a whole.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، میلیتاریسم در کل اروپا ریشه دوانید
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، نظامی گری در اروپا به عنوان یک کل شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Economists believe that economic recovery will begin to take root next year.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان بر این باورند که بهبود اقتصادی از سال آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان بر این باورند که بهبود اقتصادی سال آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Time would be needed for democracy to take root.
[ترجمه گوگل]زمان لازم است تا دموکراسی ریشه دوانده باشد
[ترجمه ترگمان]زمان لازم است تا دموکراسی ریشه بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Women's professional basketball has yet to take root in this country.
[ترجمه گوگل]بسکتبال حرفه ای زنان هنوز در این کشور جا نیفتاده است
[ترجمه ترگمان]بسکتبال حرفه ای زنان هنوز در این کشور ریشه نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Even in cases where transplants manage to take root, the results are not always beneficial.
[ترجمه گوگل]حتی در مواردی که پیوندها ریشه دوانده باشند، نتایج همیشه سودمند نیستند
[ترجمه ترگمان]حتی در مواردی که پیوند به ریشه ادامه می دهد، نتایج همیشه مفید نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Faith in collective bargaining could not take root.
[ترجمه گوگل]ایمان به چانه زنی جمعی نمی توانست ریشه دوانده باشد
[ترجمه ترگمان]ایمان به چانه زدن جمعی نمی توانست ریشه بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These spores take root in the Night Goblin's flesh and gradually start to change him.
[ترجمه گوگل]این هاگ ها در گوشت گابلین شب ریشه می گیرند و به تدریج شروع به تغییر او می کنند
[ترجمه ترگمان]این spores در گوشت شب ریشه می گیرند و به تدریج او را تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We hope the transplanted orange trees will take root.
[ترجمه گوگل]امیدواریم درختان پرتقال پیوندی ریشه دار شوند
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که درخت های پرتقال در حال پیوند ریشه بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. New principles rarely take root in Washington's stony soil.
[ترجمه گوگل]اصول جدید به ندرت در خاک سنگی واشنگتن ریشه دوانده است
[ترجمه ترگمان]اصول جدید به ندرت در خاک سنگی واشنگتن ریشه می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I doubt if such a foreign custom will take root among these people.
[ترجمه گوگل]بعید می دانم چنین رسم بیگانه ای در میان این مردم جا بیفتد
[ترجمه ترگمان]شک دارم که چنین آداب و رسوم خارجی در میان این مردم ریشه گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It cannot take root for lack of soil.
[ترجمه گوگل]به دلیل کمبود خاک نمی تواند ریشه بزند
[ترجمه ترگمان]این گیاه نمی تواند به خاطر فقدان خاک ریشه بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. As the going says:'seed always take root, pullulate, and blossom out, and result everywhere.
[ترجمه گوگل]همانطور که می گوید: "بذر همیشه ریشه می گیرد، می کشد و شکوفا می شود و در همه جا نتیجه می دهد
[ترجمه ترگمان]همانطور که گفته می شود: بذر همیشه ریشه، pullulate و شکوفه می دهد و همه جا به دنبال آن می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید