در خطر قرار دادن
you are taking risks for me? that's what friends do
تو خودتو به خاطر من تحت خطر قرار میدی؟ این کاریه که دوستان انجام میدن
تو خودتو به خاطر من تحت خطر قرار میدی؟ این کاریه که دوستان انجام میدن
ریسک کاری را پذیرفتن
خطر کاری را به جان خریدن
خطر کاری را به جان خریدن
خطر کردن. . ریسک کردن
ریسک کن
1. انجام دادن کاری که ممکنه خطرناک یا مضر باشه
2. خطر کردن
2. خطر کردن