take pains

جمله های نمونه

1. Genius is an infinite capacity for taking pains.
[ترجمه گوگل]نبوغ ظرفیتی بی نهایت برای تحمل درد است
[ترجمه ترگمان]نبوغ ظرفیتی نامحدود برای رنج بردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They take pains to hire people whose personalities predispose them to serve customers well.
[ترجمه گوگل]آنها زحمت می کشند تا افرادی را استخدام کنند که شخصیت آنها آنها را مستعد می کند تا به خوبی به مشتریان خدمات ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش می کنند افرادی را استخدام کنند که شخصیت آن ها آن ها را وادار به خدمت به مشتریان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But the Second Vatican Council had taken pains to correct this notion.
[ترجمه گوگل]اما شورای دوم واتیکان برای تصحیح این تصور زحمت کشیده بود
[ترجمه ترگمان]اما شورای دوم واتیکان برای اصلاح این نظریه زحمت کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her father had a past which he'd taken pains to cover up.
[ترجمه گوگل]پدرش گذشته ای داشت که برای پوشاندن آن تلاش می کرد
[ترجمه ترگمان]پدرش گذشته ای داشت که برای پنهان کردن آن، زحمت زیادی به خود داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you value your trees, you will take pains to master this art.
[ترجمه گوگل]اگر برای درختان خود ارزش قائل باشید، برای تسلط بر این هنر زحمت خواهید کشید
[ترجمه ترگمان]اگر به درختان تو ارزش قائل باشی، برای استاد این هنر زحمت می کشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gandhi took pains to ascertain all the facts.
[ترجمه گوگل]گاندی تلاش کرد تا تمام حقایق را مشخص کند
[ترجمه ترگمان]گاندی تلاش کرد تا همه حقایق را مشخص کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Klausner and Rimer both took pains Tuesday not to criticize the consensus panel report, which has not been finalized.
[ترجمه گوگل]کلاوسنر و ریمر هر دو روز سه‌شنبه تلاش کردند تا گزارش پانل اجماع را مورد انتقاد قرار ندهند که هنوز نهایی نشده است
[ترجمه ترگمان]Klausner و Rimer هر دو در روز سه شنبه تلاش کردند تا از گزارش هیات اجماع نظر که نهایی نشده است انتقاد نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The authorities have taken pains to represent Niyogi's murder as a factional fight between extremists.
[ترجمه گوگل]مقامات تلاش کرده اند تا قتل نیوگی را به عنوان یک درگیری جناحی بین افراط گرایان معرفی کنند
[ترجمه ترگمان]مقامات برای نشان دادن قتل Niyogi به عنوان یک مبارزه جناحی میان افراط گرایان تلاش کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She had certainly taken pains over her dinner party and Hywel had equally certainly shown no enthusiasm for it.
[ترجمه گوگل]او مطمئناً در مهمانی شام خود زحمت کشیده بود و هایول نیز مطمئناً هیچ علاقه ای به آن نشان نداده بود
[ترجمه ترگمان]او به طور حتم به مهمانی شام خودش رفته بود و Hywel هم به همین اندازه شور و شوق نشان نداده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Take pains to present a smart, efficient appearance and to show that you are beginning to master your subject.
[ترجمه گوگل]برای ارائه ظاهری هوشمندانه و کارآمد و نشان دادن اینکه شروع به تسلط بر موضوع خود کرده اید، تلاش کنید
[ترجمه ترگمان]برای ارائه یک ظاهر هوشمند و موثر تلاش کنید و نشان دهید که شروع به کار بر روی سوژه خود کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With 36600 employees take pains, DaimlerChrysler achieved revenues of EUR 14 6 billion ( $ 15 8 billion ) in 200
[ترجمه گوگل]دایملر کرایسلر با 36600 کارمند در سال 200 به درآمدی بالغ بر 146 میلیارد یورو (158 میلیارد دلار) دست یافت
[ترجمه ترگمان]با take کارمند، DaimlerChrysler به درآمد ۱۴ میلیارد یورو (۱۵ میلیارد دلار)در سال ۲۰۰ رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We must take pains to do meticulous work among the masses.
[ترجمه گوگل]ما باید برای انجام کار دقیق در میان توده ها تلاش کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید خیلی زحمت بکشیم تا در میان توده ها کار دقیق انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Successful are those who are willing to take pains.
[ترجمه گوگل]موفق کسانی هستند که حاضر به تحمل درد هستند
[ترجمه ترگمان]موفق ها کسانی هستند که حاضرند درد و رنج را تحمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you want to succeed in the work, you must take pains about it.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید در کار موفق شوید، باید برای آن زحمت بکشید
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید در کار موفق شوید، باید در این مورد زحمت بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make a great effort

پیشنهاد کاربران

مجاهدت کردن
خیلی سخت تلاش کردن
تقلا کردن
جان کندن
رنج بردن
زحمت کشیدن
همت کردن
کوشیدن
دست وپا زدن ( برای دستیابی به خواسته یا موفقیت )
بسیار تلاش/سعی/کوشش کردن ، تقلا کردن، اهتمام وررزیدن
Try alot yo do domethinh
He wiped the knife on his shirt, taking pains not to cut himself.
تقلا کردن
سعی کردن

بپرس