انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
بازداشت کردن، توقیف کردن
The strapping military guard come to take me into
custody
سرباز ارتشی قدرتمند می خواد منو بازداشت کنه.
سرباز ارتشی قدرتمند می خواد منو بازداشت کنه.
فرزندی را تحت حضانت و سرپرستی خود قرار دادن.
بازداشت کردن