Take initiative – ابتکار عمل داشتن / پیش قدم شدن
👉 معنی:
شروع کاری بدون این که از شما خواسته شود؛ نشان دادن مسئولیت پذیری و انگیزه شخصی.
💡 معادل های فارسی:
ابتکار عمل به خرج دادن
... [مشاهده متن کامل]
پیش قدم شدن
خودجوش بودن ( در توصیف شخصیت )
داوطلبانه کاری را شروع کردن
بدون دستور دست به کار شدن
💬 مثال های انگلیسی با ترجمه فارسی:
He took the initiative and fixed the problem himself.
– او خودش پیش قدم شد و مشکل را حل کرد.
We value employees who take initiative.
– ما برای کارمندانی که ابتکار عمل دارند ارزش قائلیم.
She’s very self - motivated and often takes initiative.
– او بسیار خودجوش است و اغلب خودش دست به کار می شود.
Don’t wait to be told—take the initiative.
– منتظر دستور نباش، خودت پیش قدم شو.
chatgpt
👉 معنی:
شروع کاری بدون این که از شما خواسته شود؛ نشان دادن مسئولیت پذیری و انگیزه شخصی.
💡 معادل های فارسی:
ابتکار عمل به خرج دادن
... [مشاهده متن کامل]
پیش قدم شدن
خودجوش بودن ( در توصیف شخصیت )
داوطلبانه کاری را شروع کردن
بدون دستور دست به کار شدن
💬 مثال های انگلیسی با ترجمه فارسی:
– او خودش پیش قدم شد و مشکل را حل کرد.
– ما برای کارمندانی که ابتکار عمل دارند ارزش قائلیم.
– او بسیار خودجوش است و اغلب خودش دست به کار می شود.
– منتظر دستور نباش، خودت پیش قدم شو.
کنترل یا زمام امور را بدست گرفتن
پیش قدم شدن
ابتکار عمل را بدست آوردن
ابتکار عمل را بدست آوردن
ابتکار عمل به خرج بدهید
ابتکار عمل را در دست گرفتن
پیش قدم شدن