1. Trees and hedges started to take form as the fog cleared.
[ترجمه گوگل]با پاک شدن مه درختان و پرچین ها شروع به شکل گیری کردند
[ترجمه ترگمان]درخت ها و پرچین ها به محض روشن کردن مه شروع به شکل گیری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درخت ها و پرچین ها به محض روشن کردن مه شروع به شکل گیری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In her body a new life was taking form.
[ترجمه گوگل]در بدن او زندگی جدیدی در حال شکل گیری بود
[ترجمه ترگمان]در بدنش زندگی جدیدی شکل می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در بدنش زندگی جدیدی شکل می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. As plans took form in her mind, she realized the need for an accomplice.
[ترجمه گوگل]با شکل گیری نقشه ها در ذهنش، او به نیاز به یک همدست پی برد
[ترجمه ترگمان]در حالی که نقشه در ذهنش شکل می گرفت، متوجه شد که نیاز به شریک بودن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که نقشه در ذهنش شکل می گرفت، متوجه شد که نیاز به شریک بودن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The womb represents the very first place in which life takes form.
[ترجمه گوگل]رحم نشان دهنده اولین جایی است که زندگی در آن شکل می گیرد
[ترجمه ترگمان]رحم جایگاه اول را نشان می دهد که در آن زندگی شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رحم جایگاه اول را نشان می دهد که در آن زندگی شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The face of Mrs Lisbon took form in the dimness.
[ترجمه گوگل]چهره خانم لیسبون در تاریکی شکل گرفت
[ترجمه ترگمان]چهره خانم لیسبون در تاریکی شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چهره خانم لیسبون در تاریکی شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As they chatted, the idea of a holiday together gradually took form.
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها چت می کردند، ایده تعطیلات با هم به تدریج شکل گرفت
[ترجمه ترگمان]همچنان که با هم گپ می زدند، به تدریج فکر یک روز تعطیلی به تدریج شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همچنان که با هم گپ می زدند، به تدریج فکر یک روز تعطیلی به تدریج شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In this faded house among the ferns, a bright idea was inevitably taking form.
[ترجمه گوگل]در این خانه رنگ و رو رفته در میان سرخس ها، ناگزیر ایده ای روشن در حال شکل گیری بود
[ترجمه ترگمان]در این خانه که بین سرخس ها و سرخس ها قرار داشت، فکر درخشانی به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این خانه که بین سرخس ها و سرخس ها قرار داشت، فکر درخشانی به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Here, as also in pages to come, we see the most singular feature of the affluent society taking form.
[ترجمه گوگل]در اینجا، مانند صفحات بعدی، می بینیم که منحصر به فردترین ویژگی جامعه مرفه در حال شکل گیری است
[ترجمه ترگمان]در اینجا نیز، و نیز در صفحات، ما جالب ترین ویژگی جامعه مرفه را می بینیم که شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اینجا نیز، و نیز در صفحات، ما جالب ترین ویژگی جامعه مرفه را می بینیم که شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Slowly the new structure took form.
[ترجمه گوگل]کم کم ساختار جدید شکل گرفت
[ترجمه ترگمان]ساختار جدید به تدریج شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ساختار جدید به تدریج شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It exists in conservatives' minds, has taken form on paper and has dropped roots in a few, isolated areas.
[ترجمه گوگل]در ذهن محافظه کاران وجود دارد، روی کاغذ شکل گرفته و در چند ناحیه منزوی ریشه کرده است
[ترجمه ترگمان]این مساله در ذهن محافظه کاران شکل می گیرد و در برخی مناطق دورافتاده و منزوی ریشه گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مساله در ذهن محافظه کاران شکل می گیرد و در برخی مناطق دورافتاده و منزوی ریشه گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Large waves, taking form; the white foam crests are more extensive everywhere.
[ترجمه گوگل]امواج بزرگ، در حال شکل گیری؛ تاج های فوم سفید در همه جا گسترده تر هستند
[ترجمه ترگمان]امواج بزرگ، شکل می گیرند؛ قله های سفید کف همه جا پراکنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امواج بزرگ، شکل می گیرند؛ قله های سفید کف همه جا پراکنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Suddenly a new aspect appears beyond the obvious and very gradually takes form.
[ترجمه گوگل]ناگهان جنبه جدیدی فراتر از بدیهیات ظاهر می شود و به تدریج شکل می گیرد
[ترجمه ترگمان]ناگهان جنبه جدیدی از ظاهر واضح و به تدریج شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناگهان جنبه جدیدی از ظاهر واضح و به تدریج شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As those projects struggle to take form, competition seems to be rubbing rivals uncomfortably.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این پروژهها برای شکلگیری تلاش میکنند، به نظر میرسد رقابت به طرز ناراحت کنندهای رقبا را تحت فشار قرار میدهد
[ترجمه ترگمان]همانطور که این پروژه ها تقلا می کنند تا شکل بگیرند، به نظر می رسد رقابت با ناراحتی رقبای خود را مالش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که این پروژه ها تقلا می کنند تا شکل بگیرند، به نظر می رسد رقابت با ناراحتی رقبای خود را مالش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We patronize them for their incompleteness, for their tragic fate of having taking form so far below ourselves.
[ترجمه گوگل]ما از آنها به خاطر ناقص بودنشان حمایت می کنیم، به خاطر سرنوشت غم انگیزشان که شکلی بسیار پایین تر از خودمان داشتند
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را به خاطر incompleteness از آن ها حمایت می کنیم، زیرا سرنوشت tragic آن ها این است که خیلی پایین تر از خودمان شکل بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را به خاطر incompleteness از آن ها حمایت می کنیم، زیرا سرنوشت tragic آن ها این است که خیلی پایین تر از خودمان شکل بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The world seemed to take form in his eyes: to grow bright and rich and real.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که جهان در نگاه او شکل گرفته است: روشن و ثروتمند و واقعی شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که جهان در چشمانش شکل می گیرد: بزرگ و غنی و واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که جهان در چشمانش شکل می گیرد: بزرگ و غنی و واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید