🔸 معادل فارسی: غرور کسی را شکستن / سر جایش نشاندن / از بالا گرفتنش کم کردن در زبان محاوره ای: زد تو پرش، سرشو آورد پایین، حالیش کرد کیه، غرورشو شکست - - - 🔸 تعریف ها: ... [مشاهده متن کامل]
1. ( رفتاری – انتقادی ) : تحقیر یا اصلاح کسی که بیش ازحد مغرور، متکبر یا خودبزرگ بین شده—با هدف یادآوری جایگاه واقعی اش مثال: She was getting arrogant, so I had to **take her down a peg**. داشت زیادی مغرور می شد، مجبور شدم سر جاش بشونم. 2. ( فرهنگی – اجتماعی ) : در موقعیت های گروهی یا کاری، برای کنترل رفتارهای متکبرانه یا خودنمایی مثال: The team leader **took him down a peg** after his boastful speech. رهبر تیم بعد از حرف های پرادعاش، حسابی غرورشو شکست. 3. ( رسانه ای – طنزآمیز ) : در نقدهای طنز یا کنایه آمیز، برای پایین آوردن شخصیت های مشهور یا قدرتمند مثال: The comedian **took the celebrity down a peg** with a brutal joke. کمدین با یه شوخی تند، حسابی حال سلبریتی رو گرفت. - - - 🔸 مترادف ها: humble – put in place – deflate – bring down – cut down to size – knock off pedestal
نوک کسی رو چیدن /کوتاه کردن
دماغ کسی رو به خاک مالیدن
- حساب کار را دست کسی دادن - روی کسی را کم کردن - دیکشنری آریانپور: سر جای خود نشاندن، ( غرور یا جاه طلبی کسی را ) کم کردن - دیکشنری هزاره: باد کسی را خالی کردن، نوک کسی را چیدن