take back

/teɪk bæk//teɪk bæk/

معنی: پس گرفتن
معانی دیگر: 1- پس گرفتن (چیزی یا حرفی یا ادعایی) 2- پس دادن (چیزی خریداری شده)، پس بردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to retrieve or reclaim ownership of.
مترادف: re-claim, regain, retrieve

- He had given her a ring, but he took it back when they separated.
[ترجمه A.A] به او یک حلقه داده بود ولی هنگامیکه آنها جداشدند آنرا پس داد
|
[ترجمه sarvin] او به همسرش حلقه ای داده بود که پس از جدایی حلقه را پس گرفت.
|
[ترجمه احمد قربانی] او یک حلقه به او داده بود، اما وقتی آنها از هم جدا شدند، آن را پس گرفت.
|
[ترجمه گوگل] انگشتری به او داده بود اما وقتی از هم جدا شدند آن را پس گرفت
[ترجمه ترگمان] حلقه را به او داده بود، اما وقتی جدا شدند آن را پس گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to retract.
مترادف: recant, retract, unsay
مشابه: about-face, go back on, swallow, withdraw

- She should take back her unfair criticism of our work.
[ترجمه A.A] او باید انتقاد ناعادلانه از کار ما را پس بگیرد
|
[ترجمه گوگل] او باید انتقاد ناعادلانه اش از کار ما را پس بگیرد
[ترجمه ترگمان] او باید از کاره ای ما انتقاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I take back what I just said.
[ترجمه A.A] چیزی که الان گفتم را پس میگیرم
|
[ترجمه گوگل]آنچه را که گفتم پس می گیرم
[ترجمه ترگمان] چیزی که الان گفتم رو پس می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Shops are often reluctant to take back unsatisfactory goods.
[ترجمه A.A] فروشگاهها اغلب تمایلی به پس گرفتن کالاهای نامناسب ندارند
|
[ترجمه گوگل]مغازه ها اغلب تمایلی به پس گرفتن کالاهای نامناسب ندارند
[ترجمه ترگمان]مغازه ها اغلب تمایلی به بازگشت کالاهای unsatisfactory ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Take back what you said about Jeremy!
[ترجمه گوگل]آنچه در مورد جرمی گفتی را پس بگیر!
[ترجمه ترگمان] چیزی که در مورد جرمی گفتی رو پس بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He said he would never take back his promise.
[ترجمه گوگل]او گفت که هرگز قول خود را پس نمی‌گیرد
[ترجمه ترگمان]او گفت که هرگز به او قول نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I forgot to take back my bicycle.
[ترجمه گوگل]یادم رفت دوچرخه ام را پس بگیرم
[ترجمه ترگمان] یادم رفت دوچرخه - م رو پس بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do you have any books to take back to the library?
[ترجمه گوگل]آیا کتابی برای بردن به کتابخانه دارید؟
[ترجمه ترگمان]کتابی هم داری که به کتابخانه برگردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You'd better take back that remark!
[ترجمه گوگل]بهتر است این تذکر را پس بگیرید!
[ترجمه ترگمان]بهتر است این حرف را تکرار کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government has agreed to take back those people who are considered economic rather than political refugees.
[ترجمه گوگل]دولت موافقت کرده است که آن دسته از افرادی را که به جای پناهندگان سیاسی در نظر گرفته می شوند، پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]دولت موافقت کرده است که آن افرادی را که به جای پناهندگان سیاسی به عنوان اقتصاد در نظر گرفته می شوند، بازگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I take back what I said .
[ترجمه گوگل]حرفم را پس میگیرم
[ترجمه ترگمان]حرفمو پس می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had to take back his words.
[ترجمه گوگل]مجبور شد حرفش را پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]ناچار بود کلمات خود را پس بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In November, county supervisors decided to take back control of trash operations and pulled the plug on the authority.
[ترجمه گوگل]در ماه نوامبر، ناظران شهرستان تصمیم گرفتند که کنترل عملیات زباله‌ها را دوباره به دست بگیرند و دستگاه را قطع کردند
[ترجمه ترگمان]در ماه نوامبر، ناظران این بخش تصمیم گرفتند کنترل عملیات زباله را بر عهده بگیرند و قدرت را به دست بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He wanted to take back the bet just to keep from getting entangled.
[ترجمه گوگل]او می‌خواست شرط را پس بگیرد تا درگیر نشود
[ترجمه ترگمان]می خواست شرط ببندد که گیر بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The city could take back the 110 additional diplomat parking spots it created under the pact, Mastro said.
[ترجمه گوگل]ماسترو گفت که شهر می تواند 110 جای پارک دیپلمات اضافی را که تحت این پیمان ایجاد کرده است، پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]Mastro گفت که این شهر می تواند ۱۱۰ محل استقرار دیپلمات دیگر که در زیر این قرارداد ایجاد شده است را پس بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Imam Malik still refused to take back his words.
[ترجمه گوگل]امام مالك همچنان از پس گرفتن سخنان خود امتناع كرد
[ترجمه ترگمان]امام مالک هنوز از پاسخ دادن به سخنان او خودداری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I would like you, please, to take back and deliver personally a little present from me to cheer her up.
[ترجمه گوگل]از شما می‌خواهم، لطفاً هدیه کوچکی را از من پس بگیرید و تحویل دهید تا او را تشویق کنم
[ترجمه ترگمان]من از تو خوشم می آید، خواهش می کنم که برگردی و یک هدیه کوچولو از من بگیری تا او را خوشحال کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پس گرفتن (فعل)
retrieve, recapture, retake, regain, take back, unsay

انگلیسی به انگلیسی

• take something back into possession; apologize for saying something

پیشنهاد کاربران

اجازه بازگشت همکار یا همسر بعد از یک جدایی یا مخالفت
most people decide not to take a cheating partner back
His wife said she would never take him back.
بازپس گیری
Sara has forgiven Ali and taken him back
سارا ، علی را بخشید و برگشت پیشش🥰
Play that game took me back to my childhood
انجام دادن اون بازی منو به دوران کودکیم برگردوند🥳
در کارتون سیمپسون ها قسمتِ
The telltale head
میگه
Let's take the head thing back to the authorities
بیا این سرِ رو به مسئولین برگردونیم
𝙄 𝙩𝙖𝙠𝙚 𝙗𝙖𝙘𝙠 𝙬𝙝𝙖𝙩 𝙄 𝙨𝙖𝙞𝙙
حرفمو پس میگیرم
𝙩𝙖𝙠𝙚 𝙗𝙖𝙘𝙠 𝙢𝙮 𝙬𝙖𝙡𝙡𝙚𝙩
کیف پولم رو پس بده
دوستان take back در اغلب موارد به معنی "پس گرفتن" هست و فقط در مواردی که میخوایم یک جنس رو برگردونیم به معنی "پس دادن" هست.
جا خوردن
I was taken back
من جا خورده بودم
به دیگرانتقال دادن
برگرد
حرفت رو پس بگیر
I didn't habe thrle receipt so i couldn't take it back
I will take some back as gift
( در مسافرت ) یکم با خودم میبرم برگشتنی واسه کادو
Tack Your word back حرفت رو پس بگیر
خاطرات گذشته را به یاد آوردن
به گذشته برگشتن
یاد ایام گذشته کردن
پس دادن
برای مثال
The watch didn't work, so I took it back
( transitive, separable )
پس برداشتن
Admit the mistake
وقتی جنسی رو خریدی و میبینی خرابه و میایی پس میدی = پس دادن ، برگرداندن
پس گرفتن
برگرداندن
گذشته را به یاد آوردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس