به گردش رفتن، گلگشت، گشتن، گردشگری
. We decided to take a tour of the museum
تصمیم گرفتیم در موزه گشتی بزنیم.
Dembo, the elephant, woke up one morning and took a tour in the forest looking for friends
دمبو فیله یه صبح بیدارشد و به گلگشت در جنگل رفت تا دوستانی پیدا کنه.
تصمیم گرفتیم در موزه گشتی بزنیم.
دمبو فیله یه صبح بیدارشد و به گلگشت در جنگل رفت تا دوستانی پیدا کنه.
دیدن
هم معنی visit
Walk around
See
هم معنی visit
دوشگرفتن
با تور رفتن, با تور سیاحت کردن
گشتن