take a fling at


(بدون فکر قبلی) به کاری پرداختن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to attempt or try one's skill at.

- He took a fling at writing a novel.
[ترجمه گوگل] او در نوشتن یک رمان تلنگری زد
[ترجمه ترگمان] به نوشتن داستانی مشغول شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس