take a bath

/teɪk ə bæθ//teɪk ə bæθ/

(خودمانی) ضرر مالی کردن، زیان کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to undergo a serious financial loss.

جمله های نمونه

1. I used to take a bath twice a day last year, morning and night.
[ترجمه Mobina] من سال گذشته هم در صبح و شام حمام ۲ بار در روز گرفتم
|
[ترجمه matt] پارسال عادت داشتم روزی دو بار حموم کنم، یه بار صبح یه بار شب.
|
[ترجمه ترجمه] من عادت دارم هر روز دو سری دوش بگیرم
|
[ترجمه هاشمی] زیاد حمام کردن
|
[ترجمه گوگل]من پارسال دو بار در روز حمام می کردم، صبح و شب
[ترجمه ترگمان]من دیشب دو بار دوش می گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm going to take a bath.
[ترجمه گوگل]من می روم حمام کنم
[ترجمه ترگمان]میرم یه دوش بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. How often do you take a bath?
[ترجمه گوگل]چند وقت یکبار حمام می کنید؟
[ترجمه ترگمان]چند وقت حموم می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Can I take a bath?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم حمام کنم؟
[ترجمه ترگمان]میتونم حموم کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Go to take a bath; you smell.
[ترجمه گوگل]برو حمام؛ بو می کنی
[ترجمه ترگمان]برو حموم، بو میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Alone in the house, Carla would read, take a bath in front of the dining room fire, wash her hair.
[ترجمه گوگل]کارلا تنها در خانه می خواند، جلوی آتش اتاق غذاخوری حمام می کرد، موهایش را می شست
[ترجمه ترگمان]در خانه تنها، کارلا می خواند و جلوی آتش اتاق ناهارخوری حمام می گرفت و موهایش را می شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had time to take a bath.
[ترجمه گوگل]وقت داشت حمام کند
[ترجمه ترگمان]او وقت داشت حمام بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I, too, went to take a bath or ran errands during office hours, as did my colleagues.
[ترجمه گوگل]من هم مثل همکارانم در ساعات اداری برای حمام رفتن یا انجام کارهای اداری می رفتم
[ترجمه ترگمان]همچنین، من هم رفتم تا در طول ساعات اداری حمام کنم و یا در طی ساعات اداری، مثل همکارانم انجام می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After lunch she decided on impulse to take a bath.
[ترجمه گوگل]بعد از ناهار او تصمیم گرفت حمام کند
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار تصمیم گرفت حمام بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Go to war with the Mormons, take a bath with the Catholics.
[ترجمه گوگل]به جنگ با مورمون ها بروید، با کاتولیک ها حمام کنید
[ترجمه ترگمان]با the به جنگ بروید و با کاتولیک ها حمام بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. How doesn't body's kakidrosis take a bath is called us to be able to rest well?
[ترجمه گوگل]چگونه کاکیدروز بدن حمام نمی کند به ما گفته می شود که بتوانیم خوب استراحت کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چطور بدن انسان در حمام برای استراحت به ما فرا خوانده می شود که بتوانیم به خوبی استراحت کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Whe I take a bath, he will sit on closestool reading a magazine.
[ترجمه گوگل]وقتی من حمام می‌کنم، او روی صندلی می‌نشیند و مجله می‌خواند
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه دوش گرفتم، روی closestool می نشست و مجله می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They had hardly explored the place before Cristalena suggested they take a bath.
[ترجمه گوگل]آنها قبل از اینکه کریستالنا به آنها پیشنهاد حمام کردن را بدهد، به سختی مکان را کاوش کرده بودند
[ترجمه ترگمان]پیش از این که کسی به آن ها پیشنهاد کند که دوش بگیرند، به زحمت جایی را جستجو کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I've had such a tiring day. I just want to take a bath and go to bed.
[ترجمه گوگل]روز خسته کننده ای داشتم من فقط می خواهم حمام کنم و بخوابم
[ترجمه ترگمان]روز خسته کننده ای داشتم من فقط می خوام یه دوش بگیرم و برم بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bathe, wash oneself in the bath; (slang) suffer a financial loss

پیشنهاد کاربران

Bathe =take a bath
حمام کردن , دوش گرفتن
تخصصی ( حسابداری ) ضرر مالی کردن
حمام رفتن
حمام کردن, شست و شو کردن
:take a bath
حمام کردن، دوش گرفتن

دوش گرفتن ، حمام کردن ، حمام کردن در ون

حمام کردن
Take a bath:آبتنی کردن در وان و ضرر مالی کردن
Take a shower:دوش گرفتن
دوش گرفتن ( انگلیسی آمریکایی )
البته انگلیسی ها میگن have a bath
* معنای دیگری هم دارد ( کنایه آمیز ) : پول خود را باختن
دوش گرفتن
آبتنی کردن
حمام کردن ، دوش گرفتن
حمام گرفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس