Take a backseat” means to become less important or to be given a lower priority compared to other things. ✍️ کم اهمیت شدن یا اولویت پایین تری نسبت به چیزهای دیگر پیدا کردن
👇مترادف؛
Deprioritize
... [مشاهده متن کامل]
Sideline
Neglect
👇مثال؛
Over time, intimacy might take a backseat to other responsibilities, but not showing affection can make your husband feel emotionally distanced.
Her career took a backseat when she decided to focus on raising her children.
Sometimes, personal hobbies take a backseat to professional commitments.
عقب نشینی کردن و اجازه دادن به شخص دیگری که کنترل کار را در دست بگیرد یا مسیر را رهبری کند. می توان آن را در زمینه های مختلف، تحت اللفظی و مجازی استفاده کرد.
مثال؛
“I’m taking a backseat and letting my team members take the lead. ”
... [مشاهده متن کامل]
In a conversation about parenting, a person might mention, “Sometimes it’s important to take a backseat and let your child make their own decisions. ”
A person discussing a political movement might say, “I believe it’s time for me to take a backseat and let new voices be heard. ”
Shirin
یک مقدار ، از توی چشم بودن فاصله گرفتن و عمدا عقب نشینی کردن به خاطر موقعیت های خاص دیگری.
در اولویت های بعدی قرار داشتن، از اهمیت کمی برخوردار بودن
صرف نظر کردن
( چیزی یا موضوعی )
نقش کم اهمیت تری داشتن ،
در جایگاه دوم قرار داشتن ،
نقش فرعی داشتن.
( شخص ) به انتخاب خود و اگاهانه به عنوان مسئول کمتر فعال شدن و از تلاش برای کنترل و نظارت کردن چیزها دست برداشتن
( و امور را به شخص دیگری سپردن ) .
women used to take the back seat in the family زنان در گذشته قدرت کمتری در خانواده داشتند .
کنار کشیدن
فروتنی کردن
Become less important
کم اهمیت بودن
وقتی موضوعی در مقابل یک موضوع مهم تر اهمیت خودش رو از دست میده این اصطلاح رو به کار میبرند.
مثلا
When you have children all your personal preferences take a back seat
( اشیاء ) کم تر اهمیت داده می شور ، یک چیز دیگر مهم تر می شود،
( شخص ) شما اجازه میدید که بقیه همه قدرت ، اهمیت و مسئولیت رو داشته باشند، کناره گیری کردن
Deliberately become less actively involved in sth, and stop trying to control things
عمدا عقب نشینی کردن، به دیگران میدان دادن
۱ - جای خود را به دیگری دادن، ( با خواست و اراده خود ) کنار کشیدن و فرصت و قدرت را به دیگران دادن ، میدان را برای دیگری خالی کردن، اختیارات، قدرت، نفوذ، تسلط خود را کم کردن،
۲ - از اهمیت و اعتبار کسی یا چیزی کاسته شدن
... [مشاهده متن کامل]
to allow people make all the decisions
to choose not to be in a position of responsibility in an activity or organization
Not to do anything
Let others act instead
به عبارتی دیگر کناره گیری یا کنار کشیدن از انجام کاری و پاس دادن به یکی دیگه تا اونا تصمیم بگیرن
دست از سر برداشتن
عقب نشینی
خود را به کوچه علی چپ زدن
تن به کار ندادن
1 - با میل خود از کاری عقب نشستن ( صرف نظر کردن ) ، اداره امور را به دیگری دادن ( برای فهم بهتر یک اتومبیل را در نظر بگیرید وقتی با اراده خودتان در صندلی عقب ماشین می نشینید، یعنی اجازه می دهید که دیگری
... [مشاهده متن کامل] ، رانندگی کند و کنترل اتومبیل را در اختیار داشته باشد ) مثال Finally, Bryant decided to take a back seat and let his son run the company و 2 - یعنی از نظر اهمیت، در درجه یا ردیف دوم قرار گرفتن مثال، Other issues must take a back seat to this crisis مسائل دیگر باید، نسبت به این بحران ، در درجه دوم اهمیت قرار بگیرند.
دست به هیچ کاری نزدن. دست به سیاه و سفید نمی زنه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)