tailoring

/ˈteɪlərɪŋ//ˈteɪlərɪŋ/

دوزندگی، خیاطی، دوخت و دوز، درزی گری، جامه دوزی

جمله های نمونه

1. He prides himself on his tailoring.
[ترجمه گوگل]او به خیاطی خود افتخار می کند
[ترجمه ترگمان]اون به خودش افتخار می ده که داره با خودش کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Clever tailoring can flatter your figure.
[ترجمه گوگل]خیاطی هوشمندانه می تواند چهره شما را برجسته کند
[ترجمه ترگمان] طراحی هوشمندانه میتونه شکل تو رو به خودش جلب کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thick hair, thick eyebrows, nose, lips, shoulders and tailoring.
[ترجمه گوگل]موهای پرپشت، ابروهای پرپشت، بینی، لب ها، شانه ها و خیاطی
[ترجمه ترگمان]موهای ضخیم، ابروان کلفت، بینی، لب ها، شانه ها و طراحی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is spending a fortune tailoring the house to his specifications to make it a perfect bachelor pad.
[ترجمه گوگل]او برای اینکه خانه را مطابق با مشخصات خود بسازد، ثروت زیادی را خرج می‌کند تا آن را به یک بالشتک عالی تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]او برای اینکه خانه را با مشخصات خودش هماهنگ کند، یک خیاطی با مشخصات خودش خرج می کند تا آن را به یک دفتر عالی تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was a gunsmith who turned to tailoring after the declining need for full-time gunmakers made the craft unprofitable.
[ترجمه گوگل]او یک اسلحه‌ساز بود که پس از کاهش نیاز به اسلحه‌سازان تمام وقت، این صنعت را بی‌سود کرد، به خیاطی روی آورد
[ترجمه ترگمان]او یک gunsmith بود که پس از نیاز رو به رو به رو به کاهش زمان پر کردن صنایع دستی، تبدیل به خیاطی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Malcolm also slowly moved into made-to-measure tailoring, probably because of teddy boys coming in and asking for stuff to be made up.
[ترجمه گوگل]مالکوم نیز به آهستگی به خیاطی های ساخته شده روی آورد، احتمالاً به دلیل آمدن پسران عروسکی و درخواست لوازم آرایش
[ترجمه ترگمان]مالکوم همچنین به کندی به خیاطی تبدیل شد، احتمالا به خاطر پسرهای عروسکی که به داخل می آیند و از آن ها درخواست می کنند که این کار را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Since becoming sole owner of the family tailoring business, William had built it up very successfully.
[ترجمه گوگل]ویلیام از زمانی که تنها مالک کسب و کار خیاطی خانوادگی شد، آن را با موفقیت ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]ویلیام از آن زمان که تنها صاحب کسب وکار خانواده بود، آن را با موفقیت ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is also likely that some tailoring of the system will be necessary for a different application.
[ترجمه گوگل]همچنین این احتمال وجود دارد که برخی از تنظیمات سیستم برای یک برنامه متفاوت ضروری باشد
[ترجمه ترگمان]همچنین به احتمال زیاد برخی از طراحان سیستم برای یک کاربرد متفاوت نیاز خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He had always felt that tailoring was a job more suited to women than to men.
[ترجمه گوگل]او همیشه احساس می کرد که خیاطی شغلی است که بیشتر برای زنان مناسب است تا مردان
[ترجمه ترگمان]همیشه احساس می کرد که طراحی کار برای زنان بهتر از مردان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This stage of the manufacturing process involved tailoring complex systems to customer specifications, testing, order consolidation and shipping.
[ترجمه گوگل]این مرحله از فرآیند تولید شامل تنظیم سیستم های پیچیده با مشخصات مشتری، آزمایش، تجمیع سفارش و حمل و نقل است
[ترجمه ترگمان]این مرحله از فرآیند تولید شامل سیستم های پیچیده هماهنگ با مشخصات مشتری، آزمایش، یکپارچگی سفارش و حمل و نقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Heavy, woollen - perhaps even wooden - tailoring with over-scaled collars and sleeve detailing opened up to reveal ghastly print linings.
[ترجمه گوگل]خیاطی سنگین و پشمی - شاید حتی چوبی - با یقه‌های بزرگ و جزئیات آستین‌هایی که برای نمایان شدن آسترهای چاپی وحشتناک باز می‌شوند
[ترجمه ترگمان]لباس های سنگین، پشمی - شاید حتی چوبی با یقه بالا و جزئیات آستین بالا رفت تا linings بد چاپ بد را آشکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Projects establish their defined processes by tailoring the organization's set of standard processes according to tailoring guidelines to suit a particular project or organizational unit.
[ترجمه گوگل]پروژه ها فرآیندهای تعریف شده خود را با تنظیم مجموعه ای از فرآیندهای استاندارد سازمان بر اساس دستورالعمل های تطبیق متناسب با یک پروژه یا واحد سازمانی خاص ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]پروژه ها فرآیندهای تعریف شده خود را با تنظیم مجموعه ای از فرآیندهای استاندارد مطابق با دستورالعمل های خیاطی برای یک پروژه خاص یا واحد سازمانی ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Naturally, tailors and tailoring factories also made civilian clothing, and these seven books include pictures and details of all the latest Third Reich fashions and patterns for how to make them.
[ترجمه گوگل]طبیعتاً خیاط‌ها و کارخانه‌های خیاطی لباس‌های غیرنظامی نیز می‌ساختند، و این هفت کتاب شامل تصاویر و جزئیات تمام آخرین مدها و الگوهای رایش سوم برای نحوه ساخت آنها است
[ترجمه ترگمان]به طور طبیعی، خیاطان و کارخانجات پارچه بافی، لباس های غیر نظامی هم می ساختند، و این هفت کتاب شامل عکس و جزئیاتی از آخرین مدها و الگوهای رایش سوم برای چگونگی تبدیل آن ها به آن ها بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To new fabrics, to work fine, tailoring and comfortable fit.
[ترجمه گوگل]به پارچه های جدید، برای کار خوب، خیاطی و تناسب راحت
[ترجمه ترگمان]برای پارچه های جدید، برای کار خوب، خیاطی و مناسب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[پلیمر] جفت و جور کردن، به قواره درآوردن

پیشنهاد کاربران

برازش
قواره بندی
به معنای تنظیم کردن. در علم فوتونیک به معنای تنظیم نور tailoring light ، یا دستکاری نور
در صنعت فشن، یعنی تمام عملیات خیاطی من جمله طراحی، الگوسازی، پرو گیری برای مشتری و دوخت لباس و. . .
به تمام این پروسه tailoring گفته میشه
سر هم کردن
انطباق دهی، ریخت پذیر کردن، سازگار کردن، قوار دادن، خوش قواره و متناسب کردن
متناسب سازی
تناسب
تطبیق
انطباق

بپرس