tail wind

/ˈteɪlwɪnd//teɪlwɪnd/

معنی: بادوزان در عقب هواپیما
معانی دیگر: (کشتی یا هواپیما) باد مساعد، باد همسو، در هوا نوردی بادوزان در عقب هواپیما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a wind that blows in the same direction as the course of a vessel or aircraft.

جمله های نمونه

1. A stout tailwind was giving a friendly boost.
[ترجمه گوگل]باد تنومند دم، نیرویی دوستانه می داد
[ترجمه ترگمان]در برابر بادهایی که از پشت می وزید به سرعت پیشرفت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The twenty-knot tailwind helped, and their airspeed of two hundred knots reduced the journey to just over four hours.
[ترجمه گوگل]باد انتهایی بیست گره ای کمک کرد و سرعت دویست گره هوایی آنها سفر را به کمی بیش از چهار ساعت کاهش داد
[ترجمه ترگمان]tailwind twenty کمک کرد، و سرعت airspeed دویست گره، سفر را به عرض چهار ساعت کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This tailwind lifts up the seagulls following the ship, making it easy for them to fly without getting tired.
[ترجمه گوگل]این باد دمی مرغ‌های دریایی را که به دنبال کشتی می‌آیند بالا می‌برد و پرواز بدون خستگی را برای آنها آسان می‌کند
[ترجمه ترگمان]این tailwind دریایی را دنبال می کند که به دنبال کشتی به پرواز در می آیند و به راحتی می توانند بدون خسته شدن پرواز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The economy is booming in China's tailwind, attracting well - paid expatriates.
[ترجمه گوگل]اقتصاد در حال رونق گرفتن است و مهاجران با درآمد خوب را به سمت خود جذب می کند
[ترجمه ترگمان]اقتصاد در tailwind چین در حال ترقی است و مهاجران حقوق خوبی را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This has been a tailwind for technology companies and manufacturers, a bright spot in the otherwise slow economic recovery.
[ترجمه گوگل]این یک باد دمی برای شرکت‌های فناوری و تولیدکنندگان بوده است، نقطه‌ای روشن در بهبود اقتصادی کند
[ترجمه ترگمان]این موضوع برای شرکت های فن آوری و تولید کنندگان، نقطه درخشانی در بهبود تدریجی اقتصادی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A tailwind had cut the flying time by half an hour.
[ترجمه گوگل]باد دنباله دار زمان پرواز را نیم ساعت کاهش داده بود
[ترجمه ترگمان]باد در عرض نیم ساعت باد پرواز را قطع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Althouth the tailwind it was hoping for didn't come.
[ترجمه گوگل]هر چند باد دمی که امیدوار بود نیامد
[ترجمه ترگمان]اما در پشت سر هم امیدی به آمدن از پشت سر هم وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Charlie's plane actually landed in Chicago 15 minutes early because of the strong tailwind.
[ترجمه گوگل]هواپیمای چارلی در واقع 15 دقیقه زودتر در شیکاگو به دلیل باد شدید عقب فرود آمد
[ترجمه ترگمان]هواپیمای چارلی در واقع ۱۵ دقیقه زودتر از موعد به شیکاگو آمد، به خاطر the قوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We take off down the road, pushed along by a tailwind so we are hurtling at 32 kilometers per hour.
[ترجمه گوگل]ما از جاده به پایین برمی خیزیم، بادی که در امتداد آن رانده می شود، بنابراین با سرعت 32 کیلومتر در ساعت در حال حرکت هستیم
[ترجمه ترگمان]ما از جاده پایین می رویم و یک tailwind را هل می دهیم تا ما در ساعت ۳۲ کیلومتر در ساعت حرکت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The wind direction is quite changeable, and usually provides either a headwind or a tailwind on the main straight.
[ترجمه گوگل]جهت باد کاملاً متغیر است و معمولاً یک باد مخالف یا یک باد در سمت راست اصلی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]جهت باد کاملا قابل تغییر است و معمولا either یا a را در مسیر اصلی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He also said he expects the U. S. government's stimulus plans to begin encouraging customers' discretionary spending, and forecast a weaker dollar to provide tailwind.
[ترجمه گوگل]او همچنین گفت که انتظار دارد برنامه‌های محرک دولت ایالات متحده شروع به تشویق هزینه‌های اختیاری مشتریان کند و دلار ضعیف‌تر را پیش‌بینی کند
[ترجمه ترگمان]او همچنین گفت که انتظار این U را دارد اس سیاست های محرک دولت در نظر دارد مشتریان را تشویق کند که هزینه های اختیاری خود را افزایش دهند و یک دلار ضعیف تر را برای تامین tailwind پیش بینی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We take off down the road, pushed along by a tailwind so we are hurtling at 32 kilometers per hour.
[ترجمه گوگل]ما از جاده به پایین برمی خیزیم، بادی که در امتداد آن رانده می شود، بنابراین با سرعت 32 کیلومتر در ساعت در حال حرکت هستیم
[ترجمه ترگمان]ما از جاده پایین می رویم و یک tailwind را هل می دهیم تا ما در ساعت ۳۲ کیلومتر در ساعت حرکت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That suggests the recent rally in oil prices may have a strong tailwind.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که افزایش اخیر قیمت نفت ممکن است باد شدیدی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که تظاهرات اخیر در قیمت نفت ممکن است a قوی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The aircraft was traveling unusually fast as it neared Minneapolis, due to a stiff iro zeny tailwind, according to one safety expert who has discussed what happened with a member of the crew.
[ترجمه گوگل]به گفته یکی از کارشناسان ایمنی که با یکی از خدمه صحبت کرده است، این هواپیما در حالی که به مینیاپولیس نزدیک می شد، به دلیل باد سفت و شدید در عقب، با سرعت غیرعادی در حال حرکت بود
[ترجمه ترگمان]طبق گفته یک متخصص ایمنی که در مورد آنچه که با یک عضو خدمه انجام شده است بحث کرده است هواپیما با سرعت زیادی در حال سفر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باد وزان در عقب هواپیما (اسم)
tail wind

انگلیسی به انگلیسی

• wind that comes from behind, wind on one's back
wind coming from directly behind a vehicle or aircraft
a tailwind is a wind that is blowing from behind a vehicle such as an aeroplane and that helps it to move forward more quickly.

پیشنهاد کاربران

باد شرطه. [ دِ ش ُ طَ / طِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باد شُرط. باد موافق :
با طبع مخالف چه کند دل که بسازد
شرطه همه وقتی نبود لایق کشتی.
سعدی.
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را.
...
[مشاهده متن کامل]

حافظ.
|| باد شمال شرقی. ( دِمزن ) . رجوع به فرهنگ شعوری ج 1 ورق 190 ص آ، و باد شرط شود.
بادشرط. [ دِ ش ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باد شرطه. باد مساعد. ( ناظم الاطباء ) . باد موافق ، چون شُرْط در اصل بمعنی نشان و علامت است باد موافق را که بادشرط گویند از همین جهت است که علامت روان شدن جهاز ودور شدن طوفانست. و صاحب تاریخ ولایت نامه که بشهر لندن دارالسلطنه انگریز رفته بود چنین نوشته که باد شرط باد نرم است چون نسیم موافق که بعد فروشدن طوفان وزیدن گیرد. باین باد اگرچه اهل جهاز را بعد تصدیعات طوفان راحتی حاصل شود لیکن در روش جهاز قصور راه یابد زیرا که جهاز هر قدر زودتر که بمنزل مقصود رود بهتر است. ( غیاث ) . شُرْطَ، هندی �شرتا� ( باد موافق ، مطلق باد ) �عجایب الهند بزرگ بن شهریار الناخداه الرام هرمزی چ لیدن ص 36 و 38 و 130 - 232� و �شرته � �احسن التقاسیم مقدسی چ لیدن ص 31�. باد موافق ، بادی که مساعد کشتی رانی باشد و کشتی را مخصوصاً کشتی های شراعی را بطرف مقصد مسافران سوق دهد. رجوع به باد شرطه بقلم محمد قزوینی ( مجله یادگار سال 4 شماره 1 - 2 صص 63 - 68 ) شود. || باد شمال شرقی. ( دمزن ) . رجوع به باد و باد شرطه شود.

باد موافق، باد هم جهت
باد همجهت و یا همراستا با جهت پرواز
باد مساعد

بپرس