tag team
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
تیم دو نفره / همکاری نوبتی / جفت کاری
در زبان محاوره ای:
دوتایی افتادن به جون چیزی، نوبتی حمله کردن، جفت جفت کار کردن، تیم دوتایی، نوبتی اذیت کردن
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( ورزشی – کشتی حرفه ای ) :**
در کشتی نمایشی، *tag team* به تیمی دو یا چند نفره گفته می شود که اعضا به صورت نوبتی وارد رینگ می شوند—یکی مبارزه می کند، دیگری منتظر می ماند تا با �تَگ� وارد شود
مثال:
They won the tag team championship last night.
دیشب قهرمان کشتی تیمی شدن.
2. ** ( استعاری – همکاری نوبتی ) :**
در گفت وگوهای روزمره، اشاره به همکاری دو نفره برای انجام کاری، معمولاً با نوبت گرفتن یا تقسیم نقش
مثال:
We tag - teamed the presentation—she did the intro, I handled the data.
ارائه رو دوتایی انجام دادیم—اون مقدمه رو گفت، من داده ها رو توضیح دادم.
3. ** ( طنزآمیز – حمله ی نوبتی ) :**
در موقعیت های شوخی یا انتقادی، وقتی دو نفر نوبتی به کسی گیر می دن یا اذیتش می کنن
مثال:
They tag - teamed me with questions—I couldn’t catch a break!
نوبتی افتادن به جونم با سوال ها—یه لحظه هم راحت نبودم!
4. ** ( فرهنگی – نمایشی یا رسانه ای ) :**
در فضای دیجیتال یا رسانه ای، *tag team* گاهی اشاره به همکاری دو شخصیت برای اجرای یک برنامه، حمله ی تبلیغاتی، یا کل کل آنلاین
مثال:
Those influencers tag - teamed the product launch.
اون دو تا اینفلوئنسر با هم افتادن به جون معرفی محصول.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
duo – partnership – team up – double - team – co - op – joint effort – relay
تیم دو نفره / همکاری نوبتی / جفت کاری
در زبان محاوره ای:
دوتایی افتادن به جون چیزی، نوبتی حمله کردن، جفت جفت کار کردن، تیم دوتایی، نوبتی اذیت کردن
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( ورزشی – کشتی حرفه ای ) :**
در کشتی نمایشی، *tag team* به تیمی دو یا چند نفره گفته می شود که اعضا به صورت نوبتی وارد رینگ می شوند—یکی مبارزه می کند، دیگری منتظر می ماند تا با �تَگ� وارد شود
مثال:
دیشب قهرمان کشتی تیمی شدن.
2. ** ( استعاری – همکاری نوبتی ) :**
در گفت وگوهای روزمره، اشاره به همکاری دو نفره برای انجام کاری، معمولاً با نوبت گرفتن یا تقسیم نقش
مثال:
ارائه رو دوتایی انجام دادیم—اون مقدمه رو گفت، من داده ها رو توضیح دادم.
3. ** ( طنزآمیز – حمله ی نوبتی ) :**
در موقعیت های شوخی یا انتقادی، وقتی دو نفر نوبتی به کسی گیر می دن یا اذیتش می کنن
مثال:
نوبتی افتادن به جونم با سوال ها—یه لحظه هم راحت نبودم!
4. ** ( فرهنگی – نمایشی یا رسانه ای ) :**
در فضای دیجیتال یا رسانه ای، *tag team* گاهی اشاره به همکاری دو شخصیت برای اجرای یک برنامه، حمله ی تبلیغاتی، یا کل کل آنلاین
مثال:
اون دو تا اینفلوئنسر با هم افتادن به جون معرفی محصول.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
∆ در صورتی که در جایگاه� اسم� باشه:
۱. اصطلاحی در کشتی کج که در آن دو تیم با یکدیگر کشتی می گیرند. قانونش اینجوری هست که یک نفر از یک تیم و یه نفر از تیم مقابل میان توی رینگ با هم گلاویز میشن هر کدوم از طرفین اگر بتونه این مجال رو به دست بیاره که یارش رو که بیرون رینگ وایستاده لمس بکنه می تونن هم تیمیش رو هم بیرع داخل رینگ.
... [مشاهده متن کامل]
two wrestlers ( = people who fight each other and try to throw each other to the ground ) who fight as a team against other teams. Only one member of each team fights at a time, and the second member cannot start fighting until the first member has touched him or her:
The wrestler works well as a single as well as in a tag team.
۲. دو یا چند نفر که به نوبت کاری رو انجام میدن! می تونه گفتگوهای گروهی در یک جلسه روان درمانی گروهی باشه یا مراقبت از کودک به نوبت!
two or more people who take turns to do something:
You can use tag team parenting, with one parent spending time with the children while the other is doing something else.
∆ در صورتی که در جایگاه �فعل� باشه: مثلا خلبان هایی که به نوبت در قسمت سیستم کنترل هواپیما کار می کنند
to take turns to do something with someone, or do something immediately after someone else:
tag - team with:
. Pilots tag - team with each other at the controls
۱. اصطلاحی در کشتی کج که در آن دو تیم با یکدیگر کشتی می گیرند. قانونش اینجوری هست که یک نفر از یک تیم و یه نفر از تیم مقابل میان توی رینگ با هم گلاویز میشن هر کدوم از طرفین اگر بتونه این مجال رو به دست بیاره که یارش رو که بیرون رینگ وایستاده لمس بکنه می تونن هم تیمیش رو هم بیرع داخل رینگ.
... [مشاهده متن کامل]
۲. دو یا چند نفر که به نوبت کاری رو انجام میدن! می تونه گفتگوهای گروهی در یک جلسه روان درمانی گروهی باشه یا مراقبت از کودک به نوبت!
∆ در صورتی که در جایگاه �فعل� باشه: مثلا خلبان هایی که به نوبت در قسمت سیستم کنترل هواپیما کار می کنند
در slang یعنی وقتی چندتا آقا حداقل دو نفر با یک خانم سکس دارن
... [مشاهده متن کامل]
Tag - teamed هم داریم
یه معنی دیگش تو ورزشه کشتیه که وقتی میخوای یارت بیاد جای تو باید لمسش کنی و بزنی قدش
تیم دونفره
تیم منتخب
بهترین تیم، بهترین تیم دو نفره