tactility


معنی: لمس، قابلیت لمس، بساوایی
معانی دیگر: محسوسیت

جمله های نمونه

1. This is the process of improving the tactility of your website – getting people to stay on the website longer.
[ترجمه گوگل]این روند بهبود لمسی وب سایت شما است - باعث می شود افراد بیشتر در وب سایت بمانند
[ترجمه ترگمان]این فرآیند بهبود کیفیت وب سایت تان است - افراد بیشتری را برای ماندن در وب سایت طولانی تر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Quite simply, stealth tactility involves making physical contact with the girl in a disguised way.
[ترجمه گوگل]خیلی ساده، لمس پنهانی شامل برقراری تماس فیزیکی با دختر به شکل مبدل است
[ترجمه ترگمان]کاملا ساده، tactility stealth مربوط به ارتباط فیزیکی با آن دختر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Smooth tactility gentleness, not greasy, easy to blot out.
[ترجمه گوگل]ملایمت لمسی صاف، چرب نیست، به راحتی پاک می شود
[ترجمه ترگمان]صاف و نرم، نه چرب و نه چرب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Correct mattess should be tactility softness, tall flexibility, curve of physiology of tenability human body and permeability is good.
[ترجمه گوگل]مات صحیح باید نرمی لمسی، انعطاف پذیری بلند، منحنی فیزیولوژی پایداری بدن انسان و نفوذپذیری خوب باشد
[ترجمه ترگمان]mattess صحیح باید نرمی، انعطاف پذیری بلند مدت، منحنی فیزیولوژی بدن انسان و نفوذپذیری خوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We have paid substantial attention on the tactility of all the buttons on our case covers.
[ترجمه گوگل]ما توجه قابل توجهی به لمس تمام دکمه های روی جلد کیس خود کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما توجه زیادی به the همه دکمه ها در مورد پرونده مورد نظر خود کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was hypersensitive in tactility and smell, and he was inappropriate socially, repeating questions and comments.
[ترجمه گوگل]او از نظر لمس و بوی بسیار حساس بود و از نظر اجتماعی نامناسب بود و سؤالات و نظرات را تکرار می کرد
[ترجمه ترگمان]حساس و حساس بود، و بو می کشید، و از نظر اجتماعی نامناسب بود، سوال ها و نظرات خود را تکرار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So, how to strengthen to tactility of intaglio printing, in order to improve the anti-counterfeit function of securities, is an important subject that is worth probing into.
[ترجمه گوگل]بنابراین، چگونگی تقویت لامسه چاپ قلمی، به منظور بهبود عملکرد ضد جعل اوراق بهادار، موضوع مهمی است که ارزش بررسی دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، چگونگی تقویت عملکرد چاپ intaglio، به منظور بهبود عملکرد anti اوراق بهادار، یک موضوع مهم است که ارزش کاوش در آن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Each project investigates the phenomena of light and tactility through material development and experimentation.
[ترجمه گوگل]هر پروژه پدیده های نور و لمس را از طریق توسعه مواد و آزمایش بررسی می کند
[ترجمه ترگمان]هر پروژه به بررسی پدیده های نور و tactility از طریق توسعه مواد و آزمایش ها می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gallic tactility collides with Prussian reserve. The result is a Franco-German marriage on the rocks.
[ترجمه گوگل]برخورد لمسی گالی با ذخیره پروس نتیجه یک ازدواج فرانسوی و آلمانی بر روی سنگ است
[ترجمه ترگمان]برخورد tactility با احتیاط پروسی درهم شکست نتیجه ازدواج فرانکو - آلمان بر روی صخره ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The course changes for years, be in harmony already became natural plant or mineral fibre by synthetic raw material in the grain in the latex, make tactility more downy .
[ترجمه گوگل]تغییر دوره برای سال، در هماهنگی در حال حاضر گیاهی طبیعی یا فیبر معدنی با مواد خام مصنوعی در دانه در لاتکس تبدیل شده است، را لمس بیشتر کرکی
[ترجمه ترگمان]این دوره برای سال ها تغییر خواهد کرد و هم اکنون به یک گیاه طبیعی یا الیاف معدنی با مواد خام مصنوعی در دانه در لایه لاتکس تبدیل شده است و tactility بیشتری را نرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The work plays on contrasts in structure, consistency, colour and tactility .
[ترجمه گوگل]این کار بر روی تضادها در ساختار، قوام، رنگ و لمس بازی می کند
[ترجمه ترگمان]این اثر در تضاد با ساختار، ثبات، رنگ و کنتراست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This extension is activated by the wishes and the budget of the client, the protective village regulations and a re-introduction of spatiality and tactility.
[ترجمه گوگل]این تمدید با خواسته و بودجه مشتری، مقررات روستای حفاظتی و معرفی مجدد فضایی و لمسی فعال می شود
[ترجمه ترگمان]این تمدید توسط خواسته ها و بودجه مشتری، مقررات روستای حفاظتی و معرفی مجدد of و tactility فعال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Push the door with careful write in an ornate style piece, thick tactility, alluding this design case to give heavy deal of the person it seems that.
[ترجمه گوگل]در را با دقت بنویسید در یک قطعه به سبک آراسته، لمسی ضخیم، با اشاره به این مورد طراحی به نظر می رسد که معامله سنگینی به شخص می دهد
[ترجمه ترگمان]در را با نوشتن دقیق در یک قطعه سبک پر زرق و برق پر زرق و برق فشار دهید، و این مورد طراحی را مورد اشاره قرار دهید تا به فردی که به نظر می رسد، تاثیر زیادی بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The soft and elastic blue glial innovation of material, tactility gentleness, the biggest advantage is not easy to be damaged.
[ترجمه گوگل]نوآوری گلیال آبی نرم و الاستیک از مواد، ملایمت لمسی، بزرگترین مزیت آسیب دیدن آسان نیست
[ترجمه ترگمان]The نرم آبی و نرم innovation مواد، tactility ملایمت، بزرگ ترین مزیت آن آسان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لمس (اسم)
handle, attaint, handling, tactility

قابلیت لمس (اسم)
tactility

بساوایی (اسم)
tactility

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being tactile, tangibility

پیشنهاد کاربران

بپرس