1. I think he made a tactical blunder by announcing it so far ahead of time.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم او با اعلام زودتر از موعد اشتباه تاکتیکی مرتکب شد
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم با خبر دادن آن به زمان، اشتباه تاکتیکی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The police were forced to make a tactical withdrawal.
[ترجمه گوگل]پلیس مجبور به عقب نشینی تاکتیکی شد
[ترجمه ترگمان]پلیس مجبور شد یه عقب نشینی تاکتیکی انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her withdrawal from the contest was a tactical manoeuvre.
[ترجمه گوگل]کناره گیری او از مسابقه یک مانور تاکتیکی بود
[ترجمه ترگمان]ترک کردن اون از مسابقه یه مانور تاکتیکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The coach showed considerable tactical shrewdness.
[ترجمه گوگل]مربی زیرکی تاکتیکی قابل توجهی از خود نشان داد
[ترجمه ترگمان]در این موقع کالسکه از این طرف و آن طرف و آن طرف می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Kenyan athlete made a tactical error in starting too fast.
[ترجمه گوگل]ورزشکار کنیایی در شروع خیلی سریع مرتکب خطای تاکتیکی شد
[ترجمه ترگمان]ورزش کار کنیایی یک خطای تاکتیکی را در شروع خیلی سریع انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The campaign was widely criticised for making tactical mistakes and for a lack of coherence.
[ترجمه گوگل]این کمپین به دلیل اشتباهات تاکتیکی و عدم انسجام به طور گسترده مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این مبارزه به طور گسترده ای به خاطر ایجاد اشتباه ات تاکتیکی و فقدان انسجام مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was given tactical command of the operation.
[ترجمه گوگل]فرماندهی تاکتیکی عملیات به او واگذار شد
[ترجمه ترگمان]اون دستور تاکتیکی رو داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They have removed all tactical nuclear missiles that could strike Europe.
[ترجمه گوگل]آنها تمام موشک های هسته ای تاکتیکی را که می توانند به اروپا حمله کنند، حذف کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها همه موشک های هسته ای تاکتیکی را از بین برده اند که می تواند به اروپا حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Two players were substituted for tactical reasons .
[ترجمه گوگل]دو بازیکن به دلایل تاکتیکی تعویض شدند
[ترجمه ترگمان]دو بازیکن به دلایل تاکتیکی جایگزین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He had made a humiliating tactical error and he had to go.
[ترجمه گوگل]او یک خطای تاکتیکی تحقیرآمیز مرتکب شده بود و باید برود
[ترجمه ترگمان]او اشتباه تاکتیکی کرده بود و او مجبور بود که برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The team's manager made a shrewd tactical switch in defence.
[ترجمه گوگل]سرمربی تیم یک سوئیچ تاکتیکی زیرکانه در دفاع انجام داد
[ترجمه ترگمان]مدیر تیم یک سوییچ تاکتیکی زیرکانه برای دفاع ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. However, when you tack it should be for tactical reasons.
[ترجمه گوگل]با این حال، زمانی که شما تاک می کنید باید به دلایل تاکتیکی باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، وقتی مسیری را در پیش بگیرید، باید به دلایل تاکتیکی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Because he was still ideologically sound, strategic and tactical mistakes could be forgiven.
[ترجمه گوگل]از آنجا که او هنوز از نظر ایدئولوژیکی سالم بود، اشتباهات استراتژیک و تاکتیکی قابل بخشش بود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که او هنوز از لحاظ ایدئولوژیکی صوتی، استراتژیک و تاکتیکی بود، می توانست بخشوده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید