1. Confrontation is not always the best tactic.
[ترجمه گوگل]رویارویی همیشه بهترین تاکتیک نیست
[ترجمه ترگمان]مقابله همیشه بهترین تاکتیک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The proposal was dismissed as a diversionary tactic intended to distract attention from the real problems.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد به عنوان یک تاکتیک انحرافی با هدف منحرف کردن توجه از مشکلات واقعی رد شد
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد به عنوان یک تاکتیک diversionary برای منحرف کردن حواس از مشکلات واقعی رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It's time to try a change of tactic.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که تغییر تاکتیک را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]زمان آن رسیده که یک تغییر تاکتیک را امتحان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She decided on a stalling tactic.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که یک تاکتیک متوقف کند
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت از یک تاکتیک وقت کشی استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The report concluded that the Khmer Rouge tactic was proving successful and that grassroots sympathy for the group had probably been underestimated.
[ترجمه گوگل]این گزارش به این نتیجه رسید که تاکتیک خمرهای سرخ موفقیت آمیز بوده و احتمالاً همدردی مردم با این گروه دست کم گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش نتیجه گرفت که تاکتیک Khmer Khmer موفق بوده است و همدردی مردمی برای این گروه احتمالا دست کم گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The next tactic they use is to give us advice.
[ترجمه گوگل]تاکتیک بعدی که استفاده می کنند این است که به ما مشاوره می دهند
[ترجمه ترگمان]تاکتیک بعدی که آن ها استفاده می کنند این است که به ما نصیحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She decided on a delaying tactic.
[ترجمه گوگل]او تصمیم به تاکتیک تاخیری گرفت
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت تا تاکتیک را به تاخیر بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An example of the tactic would be a project aimed at establishing the suitability of a material for a given task.
[ترجمه گوگل]نمونه ای از این تاکتیک، پروژه ای است که با هدف تعیین مناسب بودن یک ماده برای یک کار معین انجام می شود
[ترجمه ترگمان]یک نمونه از این تاکتیک، پروژه ای است که هدف آن ایجاد مناسب بودن یک ماده برای یک کار معین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Either tactic offers at least a chance of keeping trouble to the minimum.
[ترجمه گوگل]هر یک از این تاکتیک ها حداقل فرصتی برای به حداقل رساندن مشکلات را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]هر دو روش، حداقل شانس نگه داشتن دردسر را به حداقل می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In the 1590s he favoured a tactic of moderation in the expectation of a favourable political change.
[ترجمه گوگل]در دهه 1590 او از تاکتیک اعتدال در انتظار یک تغییر سیاسی مطلوب حمایت کرد
[ترجمه ترگمان]وی در سال ۱۵۹۰ طرفدار میانه روی در انتظار تغییر سیاسی مطلوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The tactic is mined with dangers and difficulties and can not be successfully carried out unless these are constantly borne in mind.
[ترجمه گوگل]این تاکتیک با خطرات و مشکلات استخراج میشود و نمیتوان آن را با موفقیت انجام داد مگر اینکه این تاکتیکها دائماً در نظر گرفته شوند
[ترجمه ترگمان]این تاکتیک با خطرات و مشکلات استخراج می شود و نمی تواند با موفقیت انجام شود مگر این که این روش ها به طور مداوم در ذهن داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The fast bowling tactic has worked.
[ترجمه گوگل]تاکتیک بولینگ سریع جواب داده است
[ترجمه ترگمان]تاکتیک بولینگ سریع کار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Many gays reacted with outrage at the tactic of "outing" senior public figures.
[ترجمه گوگل]بسیاری از همجنسبازان به تاکتیک «خروج» از شخصیتهای ارشد عمومی با خشم واکنش نشان دادند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از همجنس گرایان در واکنش به این تاکتیک \"گردش\" چهره های برجسته عمومی واکنش نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. No single strategy or tactic will resolve such a complex phenomenon as inter-group conflict.
[ترجمه گوگل]هیچ استراتژی یا تاکتیک واحدی چنین پدیده پیچیده ای مانند درگیری بین گروهی را حل نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]هیچ استراتژی یا تاکتیک واحدی چنین پدیده پیچیده ای را به عنوان تعارض بین گروهی حل نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید