1. He was a quiet, almost taciturn, young man.
[ترجمه گوگل]او مرد جوانی ساکت و تقریبا کم حرف بود
[ترجمه ترگمان]او مردی آرام و تقریبا کم حرف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Why do the aged tend to be taciturn?
[ترجمه گوگل]چرا سالمندان تمایل به کم حرفی دارند؟
[ترجمه ترگمان]چرا افراد مسن دوست دارند کم حرف باشند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A taciturn man, he replied to my questions in monosyllables.
[ترجمه گوگل]او که مردی کم حرف بود، به سؤالات من با تک هجا پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]مرد کم حرف جواب داد: مرد کم حرف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He's a reserved, taciturn person.
5. These young men, taciturn, hard-working, serious, did not conduct themselves in what Mr Bullins considered the correct manner.
[ترجمه گوگل]این مردان جوان کم حرف، سخت کوش، جدی، رفتاری را که آقای بولینز می دانست درست انجام نمی دادند
[ترجمه ترگمان]این مردان جوان، کم حرفی، سخت کوش، جدی، خود را طوری هدایت نمی کردند که آقای Bullins رفتار صحیح را به حساب آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The taciturn Tor falls off his log and eventually complains of painful stomach muscles.
[ترجمه گوگل]تور کم حرف از چوبش می افتد و در نهایت از درد عضلات شکم شکایت می کند
[ترجمه ترگمان]تور خاموش و خاموش به روی log می افتد و در نهایت از ماهیچه های دردناک شکم شکایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The ship's captain was a taciturn man who spoke only to give orders.
[ترجمه گوگل]ناخدای کشتی مرد کم حرفی بود که فقط برای دستور دادن صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]ناخدای کشتی مردی کم حرف و کم حرف بود که فقط دستور می داد دستورها را صادر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was taciturn and almost melancholic; her parents had raised her on stories of hardship.
[ترجمه گوگل]او کم حرف و تقریبا مالیخولیایی بود پدر و مادرش او را با داستان های سخت بزرگ کرده بودند
[ترجمه ترگمان]او مردی کم حرف و تقریبا افسرده بود؛ پدر و مادرش او را به سختی بزرگ کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It was unlike her to be so taciturn - she must have had something on her mind.
[ترجمه گوگل]بر خلاف او بود که اینقدر کم حرف باشد - حتماً چیزی در ذهنش بوده است
[ترجمه ترگمان]به نظر او این طور نبود که این قدر کم حرف باشد - حتما چیزی در ذهنش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was unlike her to be so taciturn.
[ترجمه گوگل]بر خلاف او بود که اینقدر کم حرف باشد
[ترجمه ترگمان]بی شباهت به این نبود که این قدر کم حرف باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Self - confident and taciturn he exuded authority.
[ترجمه گوگل]او با اعتماد به نفس و کم حرف اقتدار تراوش کرد
[ترجمه ترگمان]او بااعتماد به نفس و خاموش، قدرت و قدرت خود را از دست می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Prince was taciturn, unusual for him, but we still had a hug.
[ترجمه گوگل]پرینس کم حرف بود، برای او غیرعادی بود، اما ما همچنان در آغوش بودیم
[ترجمه ترگمان]شاهزاده آندره کم حرف و غیر معمول بود اما ما هنوز یکدیگر را در آغوش گرفته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. "At the Council board he was taciturn; and in the House of Lords he never opened his lips" (Macaulay).
[ترجمه گوگل]"در هیئت شورا او کم حرف بود و در مجلس اعیان هرگز لب های خود را باز نکرد" (ماکالی)
[ترجمه ترگمان]\"در هیات مدیره شورا ساکت بود؛ و در مجلس اعیان هرگز لب های خود را باز نکرد\" (مکولی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Never talkative, he was even more taciturn now.
[ترجمه گوگل]او هرگز پرحرف نبود، او اکنون کم حرف تر بود
[ترجمه ترگمان]تا به حال وراجی نکرده بود، حالا حتی کم حرف هم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید