1. The speedometer, tachometer, trip meter, fuel gauge and other indicators are set in optimum position to keep the field of vision clear.
[ترجمه گوگل]سرعت سنج، سرعت سنج، سفرسنج، گیج سوخت و سایر نشانگرها در موقعیت بهینه تنظیم شده اند تا میدان دید را شفاف نگه دارند
[ترجمه ترگمان]سرعت سنج، سرعت سنج، meter، درجه سوخت و دیگر شاخص ها در موقعیت بهینه برای حفظ میدان دید مشخص شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Engine crank tachometer provide VTEC control function.
[ترجمه گوگل]سرعت سنج میل لنگ موتور عملکرد کنترل VTEC را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]سرعت سنج crank موتور کار کنترل vtec را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Motor has thermo-elements to monitor temperature, electronic tachometer and high pressure oil jacking device when needed. The excitation device currently uses micro- computer control device.
[ترجمه گوگل]موتور دارای عناصر حرارتی برای نظارت بر دما، سرعت سنج الکترونیکی و دستگاه جک روغن فشار بالا در صورت نیاز است دستگاه تحریک در حال حاضر از دستگاه کنترل میکرو کامپیوتری استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]موتور دارای خواص ترموفیزیکی برای پایش دما، سرعت سنج الکترونیکی و دستگاه jacking فشار بالا در زمان نیاز است دستگاه تحریک در حال حاضر از دستگاه کنترل کامپیوتری خرد استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This paper mainly expounds the electronic tachometer acquisition of 3d data method, measurement method is analyzed, and points out that the prism range.
[ترجمه گوگل]این مقاله عمدتاً اکتساب سرعت سنج الکترونیکی روش دادههای سه بعدی را توضیح میدهد، روش اندازهگیری تحلیل میشود، و اشاره میکند که محدوده منشور
[ترجمه ترگمان]این مقاله عمدتا درباره گرفتن سرعت سنج الکترونیکی از روش داده های سه بعدی بحث می کند، روش اندازه گیری تحلیل می شود، و اشاره می کند که محدوده منشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The practice proves that the cooperation of electronic tachometer and computer can rapid alignment in this terrain.
[ترجمه گوگل]این عمل ثابت می کند که همکاری سرعت سنج الکترونیکی و کامپیوتر می تواند هم ترازی سریع در این زمین را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]این عمل ثابت می کند که هم کاری سرعت سنج الکترونیکی و رایانه می تواند هم تراز سریع در این ناحیه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Tachometer is a short experiment about motion and speed in a public space.
[ترجمه گوگل]سرعت سنج یک آزمایش کوتاه در مورد حرکت و سرعت در یک فضای عمومی است
[ترجمه ترگمان]tachometer تجربه کوتاهی در مورد حرکت و سرعت در فضای عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To make an rpm - drop test, a tachometer is needed.
[ترجمه گوگل]برای انجام تست دور در دقیقه - قطره، به یک سرعت سنج نیاز است
[ترجمه ترگمان]برای انجام تست تک دور در دقیقه، سرعت سنج مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The measuring verification of handle automobile engine tachometer is always difficulty area of automobile measurement.
[ترجمه گوگل]تایید اندازه گیری سرعت سنج موتور دسته دار خودرو همیشه منطقه دشواری اندازه گیری خودرو است
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری دقیق سرعت سنج ماشین خودرو، همیشه دشواری اندازه گیری خودرو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I am unable to find a supplier of an add on tachometer.
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم تامینکنندهای برای افزایش سرعت سنج پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]قادر به پیدا کردن یک supplier از یک add بر روی سرعت سنج نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Automatic gauge control system in double-stand reversing cold mill is introduced. This system is consists of regulating device, thickness gauge and tachometer.
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل گیج اتوماتیک در آسیاب سرد معکوس دو پایه معرفی شده است این سیستم از دستگاه تنظیم کننده، ضخامت سنج و سرعت سنج تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم کنترل سنجش اتوماتیک در یک کارخانه دو برابر معکوس کننده معکوس سرد معرفی می شود این سیستم شامل تنظیم دستگاه، اندازه گیری ضخامت و سرعت سنج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The meteorological representative error is the main source of EDM error, as well as the main obstruct to realize the nominal accuracy of the precision electronic tachometer also.
[ترجمه گوگل]خطای نماینده هواشناسی منبع اصلی خطای EDM و همچنین مانع اصلی برای درک دقت اسمی سرعت سنج الکترونیکی دقیق است
[ترجمه ترگمان]خطای نماینده هواشناسی منبع اصلی خطای EDM و نیز مانع اصلی برای تحقق دقت اسمی سرعت سنج الکترونیکی دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. An algorithm of unoscillation spot is given by example, and a practical method of tachometer generator installation is presented as well.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم نقطه بدون نوسان به عنوان مثال ارائه شده است، و یک روش عملی برای نصب ژنراتور سرعت سنج نیز ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم از نقطه unoscillation به طور مثال داده می شود، و یک روش عملی برای نصب ژنراتورهای سرعت سنج هم ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. New gauges are added to a high - mount tachometer and longer handlebar wires allow for easier customization.
[ترجمه گوگل]سنجهای جدید به یک سرعتسنج با ارتفاع بالا اضافه شدهاند و سیمهای فرمان بلندتر امکان سفارشیسازی آسانتر را فراهم میکنند
[ترجمه ترگمان]gauges جدید به سرعت سنج سوار بالا اضافه می شوند و کابل های اضافی طولانی تر برای سفارشی سازی آسان تر مجاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This is the origin of a dynamometer. AC dynamometer is usually a three-phase AC commutator motor and dynamometer, tachometer generator combination.
[ترجمه گوگل]این منشأ یک دینامومتر است دینامومتر AC معمولاً یک موتور کموتاتور AC سه فاز و ترکیبی از ژنراتور دینامومتر، سرعت سنج است
[ترجمه ترگمان]این منشا یک dynamometer است AC dynamometer معمولا یک موتور - سه فاز AC و dynamometer، ترکیب ژنراتور سرعت سنج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Welding carriage, screw - driven, powered by AC ( VVVF ) drive motor and controller with tachometer speed control.
[ترجمه گوگل]کالسکه جوشکاری، پیچی، با موتور محرک AC (VVVF) و کنترل کننده با کنترل سرعت سنج
[ترجمه ترگمان]کالسکه جوشکاری، پیچ - گردنده توسط موتور محرک AC (VVVF)موتور محرک و کنترل کننده با کنترل سرعت سرعت سنج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید